رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۲۴
با این سوالم آشکارا جاخورد. گویا تازه توانست وضعیتش را تجزیه و تحلیل کند. دست لرزانش را بالا آورد و طرف زخمی صورتش را پوشاند بعد هم به طرز ناگهانی پشتش را به من کرد و غرید:
- میشه بری بیرون؟!... تنهام بزار.
او مقاومت نشان میداد و من تازه مشتاق بودم از او...
بخاطر عصانیت دلم نمیخواست به کیان زنگ بزنم.
اما الان وقت این حرفا نبود. به هرحال کیان پلیس بود و گفتن این ماجرا برای اون درستترین کار بود.
گوشیم رو برداشتم و به کیان زنگ زدم:
- سلام عزیزم!
- کیان!
- چرا صدات میلرزه؟! چی تورو ترسوند؟
- تو اتاقم یه نامهست، یه نامهی تهدیدآمیز!
_ مثل نامهای که...