رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۲۱
سروش که سکوت معنادار من را به بهانهی رضایت برداشت کرد خیلی سریع گفت:
- الان تو اتاقشه... اولین تلاشت همین الان باشه بهتر نیست؟!
چپ چپ نگاهش کردم تا حساب کار دستش بیاید. از جا بلند شدم و به سمت آوا که مظلومانه نگاهم میکرد رفتم. حدیث کوچولویم را به طرفش گرفتم...
کیان اومد جلو و با شک پرسید:
- ببخشید که میپرم وسط حرفاتون، اما شما از کجا میدونید که یه زن بود؟
کیمیا مردد بود برای جواب دادن. رفتم کنارش:
- کیمیا جونم کیان پلیسه، براش توضیح بده همه چی رو، میتونه کمکمون کنه!
کیمیا یکم فکر کرد و گفت:
- دستای ظریفی داشت، با اینکه دستکش دستش بود دستاش رو...