رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۱۸
ماشین را دقیقاً جلوی در آپارتمان نگه داشتم و پیدا شدم. حدیث داخل کریرش و کنار دست من خوابیده بود. کریر را آهسته از روی صندلی برداشتم. دخترکم نیاز به یک صندلی ماشین داشت، در اولین فرصت که سرم خلوت شد باید برایش تهیه کنم.
نگاهی به ساختمان بلند بالای پیش رویم...
کسری با هیجان روبه همهمون گفت:
-امروز همه مهمون منید!
کیان خندید:
- او! چه ولخرجیها! خبریه داداش؟!
کسری همهمون رو هدایت کرد سمت کلبهها:
- بریم تو یه کلبه بشینیم تا بگم.
یه کلبه چهار نفره انتخاب کردیم و نشستیم داخل. با هیجان پرسیدم:
- مناسبت چی هست حالا؟
کسری و هانیه یه نگاهی به هم انداختن.
-...