رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_۱۰۶
به دقیقه نکشید که کنارم روی نیمکت نشست. ظرف داغی که همچنان در دستم نگه داشته بودم و متعلق به او بود به طرفش گرفتم. ظرف را با یک تشکر زیر لبی گرفت. با کمک چنگال لبو را به قطعات کوچک تقسیم کردم و با اخمی عبوس گفتم:
- چرا این کارو کردید؟
تکهای لبو را داخل...
کیان یه چند لحظه بهم خیره شد. بعد ناراحت سرش رو انداخت پایین. فکر کنم خیلی تند رفتم.
خیلی اخلاقم تند شد براش. خوب آخه همش این رو میگه.
زیادی پلیس بودن روش تاثیر گذاشته بود فکر میکرد همه چیز مثل... .
کلافه شدم. کسری که متوجه جو سنگین بینمون شد لیوانش رو زمین گذاشت:
- افسون میشه باهات حرف بزنم؟...