رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
زندگی همین است؛
ارادهی راسختان را در ترک سیگار تحسین میکنید و بعد یک صبح سرد زمستانی تصمیم میگیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید!
#آنا_گاوالدا
در زندگی، همیشه غمگین بودن،
از شاد بودن آسان تر است،
ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که
آسان ترین راه را انتخاب می کنند.
تو را به خدا شاد باش و برای آن که شاد شوی،
هر کاری از دستت بر می آید،
انجام بده ...
☆35 کیلو امیدواری
#آنا_گاوالدا
از خودم می پرسم با چه حالی برگردم خانه رو به آسمان میکنم حتی یک ستاره هم در آسمان نیست. گریه ام بیش تر و بیش تر می شود. امیدم از همه جا نا امید شده. کاش کسی جایی منتظرم باشد... این آرزوی زیادی است؟
☆ کاش کسی جایی منتظرم باشد
#آنا_گاوالدا
از خودم می پرسم با چه حالی برگردم خانه رو به آسمان میکنم حتی یک ستاره هم در آسمان نیست. گریه ام بیش تر و بیش تر می شود. امیدم از همه جا نا امید شده. کاش کسی جایی منتظرم باشد... این آرزوی زیادی است؟
☆ کاش کسی جایی منتظرم باشد
#آنا_گاوالدا
صدای انسان از همهٔ آلات موسیقی زیباتر و مؤثرتره و حتی بهترین نوازندهٔ دنیا نمیتونه یکدهم احساس یک صدای خوب را القا کنه. این بخش مقدسِ وجود ماست و گمون میکنم چیزیه که پیرتر که بشیم درک میکنیم؛ یعنی برای من اینطور بوده. مدتی طول کشید تا بهش برسم.
☆با هم بودن
#آنا_گاوالدا
...و ولد كردند.
مردان و زنانی كه شكنجه شدهبودند، مرگ نزديكان و خاكستر شدن خان و مانشان را ديده بودند، دوباره دنبال اتوبوس دويدند، دوباره دربارهی هوا حرف زدند و دخترهايشان را شوهر دادند.
باور كردنی نيست، اما همين است ديگر. زندگی از هر چيزی نيرومندتر است.
☆ من او را دوست داشتم...
يک روز حس می كنی كه در حال مرگ هستی و روز بعد می فهمی كه تنها كاری كه بايد می كردی اين بود كه چند پله پايين می رفتی تا چراغی را برای روشن كردن پيدا كنی تا همه چيز را كمی شفاف تر ببينی ...
☆ باهم بودن
#آنا_گاوالدا
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی،
حتی وقتی نادیده اش می گیری،
حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است.
از هر چیز دیگری قوی تر است..!
☆من او را دوست داشتم
#آنا_گاوالدا
باید یکبار بهخاطر همهچیز گریه کرد. آن قدر که اشکها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همهچیز را از نو شروع کرد!
☆من او را دوست داشتم
#آنا_گاوالدا
...، باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچوقت بخشیدنت را نفهمید !
ﺗﺎ ﺍﯾﻦﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !
وقتی میمانی و میبخشی ، فکر میکنند رفتن را بلد نیستی . ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩمها ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ، ﺁﺩمها ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﻨﺪ، یک جا ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ میرﻭﻧﺪ ...!
☆گریز دلپذیر
#آنا_گاوالدا
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد.
آن قدر که اشک ها خشک شوند،
باید این تن اندوهگین را چلاند
و بعد دفتر زندگی را ورق زد.
به چیز دیگری فکر کرد.
باید پاها را حرکت داد
و همه چیز را از نو شروع کرد.
☆ من او را دوست داشتم
#آنا_گاوالدا