رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
میچرخند و میچرخند؛ در نهایت هر دو دختر به یک دختر تبدیل میشوند و چشمان خاکستری و زیبای لاریسا نمایان میشود. حسی آزاد در وجودش جریان پیدا میکند؛ حسی سرشار از عشق و قدرت. حالا دیگر فقط قدرت نبود که خودنمایی میکرد؛ عشق نیز در کنار آن میغلتید و تمام قلبش را محصور کرده بود.
چشمانش را یکدفعه...
#پارت۸۴
هنگامی که از خانه نوشین برگشته بود سودابه پرسیده بود اشک چشمات برای اینه که نوشین رات نداده؟
سپس خندیده بود و اما نمیدانست که درد دل او چیز دیگریست...اصلا ای کاش نوشین راهش نمیداد یا با حرفهایش خوردش میکرد اما خاطرات کامران در ذهنش تاتی تاتی نمیکردند...او یک مجنون واقعی بود...
با...