رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
با دقت نقطه به نقطه باغ رو با چشمام چک کردم. حس میکردم توی قفسیم که امکان خروجش یک به صد.
اگه بخوام حالم رو توصیف کنم باید بگم: دریا طوفانیه، قایق سوراخ، پارو شکسته ولی هنوز امید دارم و از کوسه ها نمیترسم.
روهان ماهرانه شنا میکرد، اصلا از اب خوشم نمیومد خاطره خوبی با اب نداشتم و از بچگی از اب...
#part_27
حق به جانب گفتم:
_پس چی!!
با تعجب نگام کرد که کمی فکر کردم تا معنی حرفمو هضم کنم
(تو دلی):خاک.. کدومم آدمی واسه خروجش در میزنه؟؟؟
(من):در نمیزنن؟؟؟
(تو دلی):میزنن؟؟
(من):نه نمیزنن
(تو دلی):پس سایلنت گلم..
به وجی یا همون تو دلیم چشم غره ای رفتم که صدای راد اومد:
_کم کم دارم پی میبرم...