رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
با لبخند نگاهش را از صورت مبهوت پارسیس گرفت و به هامان داد و گفت:
- هنوز باورش نشده.
هامان میخندد و میگوید:
- راستش منم کمکم دارم شک میکنم.
لاریسا بلند میخندد؛ خندهای که باعث بالا رفتن ابروهای هامان میشود. لاریسا با لبخند سرش را به نشانه «چیه» تکان میدهد. هامان با یک نفس عمیق میگوید:
-...
#پارت۷۸
از روی مبل بلند شد و کنار او نشست و دستهایش را نوازش وار روی کمرش کشید؛
- من مطمئنم به همین اندازه که تو اردلان و دوست داری اونم دوست داره نوشین.
زهی خیال باطل...چه میگفت برای خودش؟
اردلان اگر نوشین را دوست داشت که چنین زود وا نمیداد جلوی او؟
اگر دوستش داشت به هر دختر غیری که جمله...