رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...مگر سروناز عزیزترین کَسش نبود؟! چند تن از جوانان روستا که برنو به دست بودند، کمی شیطنت کردند و چندین گلوله در هوا رها کردند. صدای تیرها که خاموش شد، ناگهان صدای گوش خراش و آشنای برنو، این بار روستا را در سکوت مطلقی فرو برد و صدای جیغ تیام بود که به این سکوت پایان داد...
#مغرم_ریب
#سانیا_بهمنی
مقدمه:
بر کتیبهای از عاطفه اینگونه خواهم نوشت:
اگرچه مهمانِ ناخواندهی زندگیام بودی و اگرچه به قصد زخم زدن آمدی و از یاد بردی، من برای التیام بخشیدن به کهنه زخمهایت آمدم، اما من شکایتی ندارم!
زخم بزن و با نگاهت، دلم را به تاراج ببر، چون منِ مفتون جز این چاره ندارم.
#مغرم_ریب
#سانیا_بهمنی