#پارت_پنجاه و سه
***
بعد از ناهار گوشی علیرام زنگ خورد و بالبخند رفت
طبقه بالا، علیرام و لبخند؟ حتما شخص خاصی باهاش
تماس گرفته. ازجام بلند شدم که راشل گفت:
-راحتش بزار, انگد(انقد) نچسب بهش.
خدایا! ببین کی داره بهم میگه نچسب هه. برگشتم تو چشماش نگاه کردم و گفتم:
-هـع. چی؟ تو آخرین کسی هستی که...