رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_چهارده
پناه لبخند زد و از جایش بلند شد؛ از بالا نگاهی به شایان انداخت و گفت:
- لباسات تو کمدن. بردار بپوش، میرم کمک مامان.
***
سرروی پای مادرش گذاشت؛ دامنش را بو کرد و لبخند زد.
تمام آرامشش خلاصه میشد در بوی مادرش و تمام. طولی نکشید که دستان پر مهر مادرش، نوازشوار روی موهایش کشیده شد.
-...
...است.
عذاب وجدان اینکه اگر، من چیزی که در ذهنم است نگویم؛ همه در آتش خواهند سوخت.
و تنها با پرسیدن، حالم خوب میشد.
#دلنوشته_رگ_وسواس
#پارت_چهارده
#ثنا_قاسمی
سخن نویسنده:
راستش من اومدم هرچی تو دلم بود نوشتم.
یعنی میتونم از کلمات قلنبه و بزرگ استفاده کنم اما بنظرم اونطور مخاطب نمیتونه حس...