رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_دوازده
***
- سلام بر مادر نمونهی خودم.
طاهره خانم لبخند گرمی زد و آ*غو*شش را به روی دختر کوچکش باز کرد:
- سلام به روی ماهت مادر. خوبی؟ شوهرت خوبه؟ چه عجب یاد ما کردی!
پناه شرمنده در آ*غو*ش پر آرامش مادرش فرورفت و عطر تنش را بویید. در همان حال گفت:
- مامانجان شما که میبینی من درگیرم! تازه...
میگویند که اگر کسی چیزی بگوید دیگران نیز از او یاد میگیرند؟
آری ..کسی که این حرف را به من وصله زد؛ راه را برای وصله زدن دیگران با سوزنهای تیزشان هموار کرد.
دستانم را بر گوش هایم میفشردم تا حرف هایشان را نشنوم!
برایم آزار دهنده بود. چگونه انقدر راحت مرا به فراموشی سپرده، و اینگونه قضاوتم...
...پهن میکردم
منی که کار هایم در دست خود نبود.
منی که هر چه کردم، بخاطر آنها بود.
و این قدیسهای به نام مادر، چه میفهمید از ننگ کلمهای که همه و همه، به من ربط میدادند ..
آری ..خود او هیچوقت نمیگذاشت کسی به او این حرف را بزند.
ولی ...دلم را خود شِکاند!
#دلنوشته_رگ_وسواس
#پارت_دوازده
#ثنا_قاسمی