خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: مهناز_رضوی

  1. Razawie

    در حال تایپ رمان سودای شقایق‌ها | Razawie کاربر انجمن رمان ۹۸

    #سودای_شقایق_ها #پارت_12 #مهناز_رضوی همان‌طور که در صندلی جلوی ماشین پرستو جاگیر می‌شدم رو به پرستو گفتم: - چه‌کاری بود که نوشابه رو سر و صورت پسره ریختی؟! پرستو که حالا ماشین را روشن کرده بود راه افتاد و جواب داد: - اولا! به خاطر اینکه از لحظه ورودمون یک لحظه چشم ازم بر نمی‌داشت دیگه داشت...
  2. Razawie

    در حال تایپ رمان سودای شقایق‌ها | Razawie کاربر انجمن رمان ۹۸

    #سودای_شقایق_ها #پارت_11 #مهناز_رضوی برای دومین بار در روز شاهد خیس شدن فردی به این شکل بودم. البته با واکنش های مختلف. به نظرم این میزان واکنش دادن‌ش فقط به خاطر ریختن نوشابه مشکی روی تیشرت زرد‌ش که حالا رنگی از قهوه‌ای ایجاد کرده بود یا جلب شدن توجه مشتریان رستوران با توجه به سکوت ایجاد شده...
  3. Razawie

    در حال تایپ رمان سودای شقایق‌ها | Razawie کاربر انجمن رمان ۹۸

    #سودای_شقایق_ها #پارت_10 #مهناز_رضوی پرستو با صدایی محزون که هیچ ربطی به چهره خنثی‌اش نداشت گفت: - ماهان اگه یک درصد هم جا داشت که من و تو به نتیجه‌ای برسیم مطمئن باش من این دوستی رو بهم نمی‌زدم. دیگه‌م اصرار نکن و برای جفتمون از اینی که هست سخت‌ترش نکن؛ بذار با یک خاطره خوب از هم دیگه یاد...
  4. Razawie

    در حال تایپ رمان سودای شقایق‌ها | Razawie کاربر انجمن رمان ۹۸

    #سودای_شقایق_ها #پارت_9 #مهناز_رضوی ناهید با لحنی سرشار از ناامیدی گفت: -بیا اینم از عشق و عاشقیه سارا و سام؛ بعد از پنج سال اینجوری بهم خورد. اونوقت منِ ساده‌لوح نشستم به حرف های یه غریبه اونم تو وبلاگ دلخوش کردم و می‌خواستم بیشتر باهاش آشنا شم. حالا دیگه عمرا همچین کاری کنم. پرستو که انگار...
  5. Razawie

    در حال تایپ رمان سودای شقایق‌ها | Razawie کاربر انجمن رمان ۹۸

    #سودای_شقایق_ها #پارت_8 #مهناز_رضوی - پرستو تو الان داری طرفداری سام رو می‌کنی؟! مگه سارا چی کم گذاشت برای سام که همچین کاری کرد؟ اینقدر که سارا عاشق سام بود و دوستش داشت که حد نداشت. - خب منم دارم همین رو می‌گم! نه به اون همه عشق و علاقه و آویزون بودن، نه به این یهویی عکس‌العمل نشون دادن. تو...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا