رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...را و شیدا میکند عاقل را؛ اما هرگز باور نمی کردم.
نمی دانم شاید آن وقت از یاد برده بودم که مجنون هم از ابتدا مجنون نبود؛ بلکه عشقِ لیلی او را به جنون رساند؛ ولی فقط زمانی توانستم این را درک کنم که خودم، هم به این درد دچار شدم!
دردی به نام عشق که درمانش فقط، وصال با معشوق است!
#مغبون...
اشک هایم با قطره های باران یکی می شوند؛ گویی آسمان هم از رفتنت دلگیر است!
***
کاش تو هم روزی مثل من
روحت بمیرد!
گوشه ای بنشینی و دلت از عالم و آدم بگیرد.
شاید آن وقت بفهمی، دل شکستن تاوان دارد.
#مغبون
#سانیا_بهمنی
...بی قرارم را به گوشت برسانند؛ ناله هایی که دل سنگ را هم آب می کنند؛ اما چرا روی تو اثری ندارند؟!
نمی دانم، شاید عادت کرده ای، عادت کرده ای که مغبونانی چون مرا با نگاه افسونگرت به بند کشی و بعد، اینگونه بیازاری؛ ولی این شکنجه ها تاوان کدامین گناهم است؟!
عاشقی! جرم من این است؟! اینکه شیدای بی...
به نام یگانه نگارنده ی عالم
نام دلنوشته: مغبون
نگارشگر: سانیا بهمنی
ژانر: عاشقانه
مقدمه: در عجبم که تو افسونگری بلدی یا من مغبونم؛ مغبونی که دل و دینش را در این بازی احمقانه به تو باخته و حال تک تک نفس هایش به نفس هایت، بند است؛ اما در عوض تو چه کردی؟!
بجای مرحم شدن نمک پاشیدی بر کهنه زخم هایم...