خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت۳۹

  1. -FãTéMęH-

    رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    کاترینا از پله‌ها پایین آمد و با اخم و خشم گفت: - تو مستحق مرگی. باید به سربازها خبر بدیم. به سمت دختری برمی‌گردد و می‌گوید: - برو به قصر و این قضیه رو گزارش کن. دختر هنوز قدمی برنداشته بود که چاقوی پرتاب شده، در قلبش فرو رفت. همه هینی کشیدن و دختر با چشمانی باز بر روی زمین افتاد. همه از او...
  2. دونه انار

    بـــــــرگزیده رمان حلقه آویز | دونه انار کاربر انجمن رمان ٩٨

    -راز هر کی نمی‌دونست، تو که می‌دونستی من چقدر بچه دوست دارم... صدای زنگ گوشیم مانع ادامه‌ی درد و دلم با همدمم بود. کنار قبر راز نشسته بودم و از عشق و قشنگیاش می‌گفتم. نگاه‌های پر از ترحم رو روی خودم احساس می‌کردم. گوشی رو از توی جیب پالتوم در آوردم و بدون نگاه به مخاطبم، تماس رو وصل کردم...
  3. در حال تایپ رمان بازماندگان لاماستو | N*M*M و Malekpour کاربران انجمن رمان ۹۸

    #پارت۳۹ به طنین نفس هایش که بین صداهای مختلف طبیعت پخش می‌شد گوش می‌کردم که از روی کاپوت پایین پرید و سمت برکه رفت، بعد از نگاه کوچکی که به اطرافش داشت به سمتی از زمین خم شد و تعدادی سنگ ریزه در مشتش جمع کرد. در حینی که سنگی را به سمت برکه پرت می‌کرد پرسید: _گفتم بیایم اینجا که یه سوال ازت...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا