رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
با چشمام دنبال کسری گشتم. اگه قراره تنها نرم باید کسری هم باشه. کسری واقعا با یادآوری فرهاد وایب خوبی به من منتقل میکرد.
برعکس کیان!
کیان روی مبل نشسته بود. با تعجب نگاهش کردم:
- کسری کجاست پس؟ بگو اونم بیاد، خوش میگذره.
کیان گوشیش رو گذاشت توب جیب شلوارش:
- کسری خوابش برده، راه بیوفت بریم...
#پارت_۲۷
انجمن رماننویسی | سایت دانلود رمان
مشغول بچه گربه درون دستانش که موهای سفیدی داشت، بود که ناگهان، دست الیاد بر روی دست چپش، قرار میگیرد و به انگشت حلقه و جای خالی انگشتر اشاره میکند.
مضطرب، خیره چشمان الیاد که بخاطر چراغهای نورانی حیاط، به قهوهای کمرنگ میزدند، میشود و لـ*ـبهایش را...