رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
کامرانی نشست و پشت سرش ما سه تا هم نشستیم روی مبل روبهروش.
من و سرگرد کنار هم نشستیم و سرگرد دستاش رو توی دستام قفل کرد.
ای بابا، چه اجباریه حالا بگی زن دارم؟
اینهمه قاچاقچی مجرد هست.
سعی میکردم حرفاشون رو بفهمم، ولی واقعا نمیفهمیدم.
بحث راجع به خرید مواد وارداتی کامرانی بود.
بیشتر سرم رو...
#پارت_۲۵
انجمن رماننویسی|سایت دانلود رمان
دستش را بر روی موهای ایرن میکشد، که ایرن، خیره انگشتر عقیق مشکی در دستانش میشود.
بین پرسیدن و نپرسیدن، میماند و بعد از لحظاتی، دلش را به دریا میزند و سوالش را میپرسید.
الیاد، لحظهای سکوت میکند و ایرن، میترسد دوباره سرش داد بزند. نمیداند چرا این...