رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
همه گرگها بار دیگر زوزه میکشند و منتظر ادامه حرف آلفایشان میشوند. مرد ایستاده بر روی تکه سنگ، سر بدون مویش را چرخاند و با چشمان سبز براقش همه گروهش را از نظر گذراند و دستان ماهیچهایاش را به کمر زد و فریاد زد:
- همهی جنگل رو بگردید. تموم مکانهای اطراف رو بگردید. هیچ چیزی نباید خودش رو از...
#پارت۳۱
باز همه چیز مخالف آنچیز که پیش بینی میکردم و موافق با چیزی که میخواستم پیش رفت. چهار روز از تصمیمم برای ایجاد صمیمیت با دیگران میگذشت و من همچنان تنها در زیر سایهی درخت نشسته بودم؛ بدتر از همهی آنها تلاش مادربزرگ برای تنها نبودن من بود که واقعا دیگر کلافه کننده بود! از خانم رز شروع...