رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...را تا جان داشت کتک بزنم اما تربیت خانوادگیام این اجازه را بهم نمیداد. در آسانسور که گشوده شد، با قدمهای کشیدهاش داخل رفت و برگشت که باهم چشم در چشم شدیم. لحظهای نگاهم به هیکل قوی و قد دیلاقش افتاد که ترجیح دادم همچنان زبان به دهان بگیرم. مرا چه به این پسرک لات و بددهن؟
#شطرنجباز...
...خیس از عرق شده بود و حرارت حلقهی پلاستیکی پوست دستم را میسوزاند. هیجان رفتن به آموزشگاه بزرگ شطرنج مشهد که همیشه آرزویش را داشتم هم حرارتم را دو چندان میکرد.
از سال هزار و 30صد و 83 که 5 سال بیشتر نداشتم تا به حال که جوانی 19ساله هستم، این رویا در ذهنم پرورش یافته است.
#شطرنجباز
#الف_اورنگ
...و پنجره را بستم. از روی سرامیکهای سفید و تنها فرش گرد دستبافت اتاق گذشتم. همین که در را باز کردم بوی خوش کیک هویج مشامم را پر کرد. از همان بیرون، به به و چه چهام خانه را پر کرد:
- ای جان! به به! دست مریزاد لادنبانو که برای دردونهت گل با رایحهی هویج کاشتی!
*پیکاسو
#شطرنجباز
#الف_اورنگ
...کند. آری، شما در غفلت، به دل شطرنجی عظیم گام نهادهاید. اما شما تنها نیستید! بیگمان، دست کم یکبار عبارت "از تو حرکت، از خدا برکت!" را شنیدهاید؛ دنیای شطرنجگونهی کنونی بر اساس همین شعار عرفانی بنا گشتهاست و شطرنجبازی زبردست شما را هدایت میکند، ای مهرههای کوچک هراسان!
#شطرنجباز...
...مینهد و پیش میتازد تا زندگی را بنگرد. زندگی حقیقی که شما هم همراه او کشفش خواهید کرد!
نکته1: مفاهیم این داستان تنها تصورات شخصی است و هیچگونه جنبهی علمی و روانشناختی ندارد!
نکته2: هرگونه تشابه در متن به طور تصادفی رخ داده است و این داستان هیچگونه جنبهی واقعی ندارد!
#شطرنجباز
#الف_اورنگ