رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_۱۴
آرین که از این همه جدیت و جسارت غزل تعجب کرده بود؛ اما به روی خودش نیاورد و با همون پوزخند وایستاد تا حرفاش تموم بشه.
اومد جواب حرف غزل بده که صدای ارشام اومد:
- آرین کجایی؟! شام سرد شد.
آرین با جدیت توی صورت غزل خم شد که باعث شد غزل اب دهنش و اروم قورت بده و با جذبه همیشگیش و ابروش که...
#پارت_۱۴
زن روبه ایرن میکند و میگوید:
- ازدواجتون رو بهتون تبریک میگم بانو.
ایرن روبه زنی که مانتو شلوار مشکی رسمی پوشیده بود و خودش را مریم معرفی کرده بود، لبخندی میزند و تشکر میکند؛ مریم دستی به لباس خوش دوختش میکشد و با لبخند ادامه میدهد:
-به دستور ارباب اینجام. ایشون گفتن از بهترین...