رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#شبیخوننیرنگ
#پارت۲۱
الهه
تیام دلخور ازم سرسنگین برخورد میکرد و زیاد محلم نمیذاشت. دلگیر از رفتارهاش خودم رو غرق کار میکردم و روزهای تکراریم رو از سر میگرفتم.
همون صبح که از خواب بیدار شدم دلشورهٔ عجیبی گریبانم رو گرفت در دلم قیامتی به پا بود. سعی کردم آروم باشم. دلم عجیب هوای مامان و بابا...
نگاهی در اطراف میاندازد. یک کمد چوبی در روبهرویش قرار گرفته بود که چندین ظرف سفالی و چوبی بر روی آن قرار گرفته بود.
یک میز و صندلی چوبی نیز در وسط کلبه قرار داشت که بر روی آن چند نان بر روی یک پارچه سفید قرار گرفته بود. دود بلند شده از نان، نشان میداد که تازه از تنور بیرون آمده و داغ داغ است...
#پارت۲۱
نگاه دیگری به در انداختم و با مطمئن شدن از سوی این که کسی این حوالی پرسه نمی زند؛ لنز را داخل کولهام قرار دادم و آرام به سوی زمین بازی دویدم. بچه ها در حال گرم کردن خود بودند، به آن ها ملحق شدم.
آقای رامون مارا به دو تیم پنج نفره تقسیم کرد و بعد از ایستادن در جاهای مخصوص، با زدن سوت و...