رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#شبیخوننیرنگ
#پارت۱۸
با خونسردی کمی نوشابه توی لیوان ریخت و به سوی من گرفت. لیوان رو ازش گرفتم. جرعهای از نوشابه رو خوردم. ولی همچنان سرفه میکردم. سرفهام بند اومد و ناباور لـ*ـب زدم:
- امکان نداره! داری شوخی میکنی مگه نه؟
بیخیال قاشقش رو از غذا پر کرد و نگاه قهوهای روشنش رو دوخت به چشمهام و...
قلمرو تاریکی:
صدای قدمهایش در سرسرای قصر میپیچید و باعث ترسی در وجود افراد حاضر میشد. مشعلهایی در اکثر سرسرای قرار گرفته و باعث روشنایی سالن میشد. دیوارهای سراسر سیاه رنگ، ستونهای قرمز و محافظینی سیاهپوش با ماسکهایی به شکل میمون، به ترس و وحشت افراد دامن میزد.
همگی منتظر حرفی از جانبش...
#پارت۱۸
پیتر گرم گفتوگو با جمعی از دوستاش بود. لباسی که به تن داشت اسپرت و جذاب بود؛ تی شرت سفید رنگ سادهای را با کت تک و اسپرت سورمهای و شلوار جین به رنگ کت پوشیده بود، آستین های کت را کمی بالا داده بود و ساعت هوشمندش به استایلش جلوه میداد. قبل از دیگران متوجه من شد و به سمتم آمد، بهم که...