رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#شبیخوننیرنگ
#پارت۱۹
زیرلب تشکری کردم و وارد اتاقم شدم.
از اون شب هر وقت مناسبی که گیر میآورد بحث خواستگاری رو پیش میکشید که با چشم غرههای زنعمو و تشر عمو روبهرو میشد.
تیام اینقدر به این موضوع پیله کرد که امونم رو برید.
یه شب قبل اومدن عمو و تیام از سرکار که من نشسته بودم و نگاهم به فیلم...
#پارت۱۹
فرنوش وقتی دید مرتضی از حرص داره شقیقه هاش رو ماساژ میده پا در میونی کرد و گفت:
-نیهان جان رییس اینجوری تصمیم گرفتن و قانون کار اینه عزیزم، ما به نوعی از اون دخترهای بی سرپرست حمایت میکنیم
نمیدونم اون دختره نیم ساعت پیش که از ترس همه بدنش به لرزه افتاده بود این دل و جرعت الان رو از...
چشمان همگان دیگر همانند یک گردو شده بود. نمیتوانستند همچین پیشگویی را قبول کنند. یعنی ممکن است دختری دارای همچین قدرتی باشد که جهان را نابود کند؟
اِربوس میگوید:
- خود منم اولین بار که شنیدم قبول نکردم، ولی تو این دنیای پر از سحر و جادو، هیچ چیزی بعید نیست دوستان.
خونآشام جرات کرده و سوالی...
#پارت۱۹
با اینکه خیلی کم میخوابیدم ولی همیشه سر کلاسها کسل و خواب آلود بودم؛ حاضرم قسم بخورم که یکی از طاقت فرسا ترین کارهای دنیا، همین کلاس های مضحک بود! معلم به طرز خندهآوری در حال چرت زدن بود و ظاهرا از ما خواسته بود که درس بخوانیم! جمعی از بچهها سرشان را روی میز گذاشته و خوابیده بودند،...