رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#شبیخوننیرنگ
#پارت۱۷
نگاهی به سر تا پام انداخت. با لحن رنجیدهای زمزمه کرد:
-میشه ازت خواهش کنم لباست رو عوض کنی؟
چیزی نگفتم. سری از روی ناراحتی تکون داد. نگاهم رو تیام ثابت موند. شلوار جین با پیراهن سفید آستین سه ربعی تنش کرده بود. تک کت مشکیش روی صندلیش انداخته بود. دلخور در رو با ریموت باز...
نمیدانست چقدر راه رفته است. خسته و دردمند کنار درختی مینشیند تا کمی استراحت کند. چشمانش را میبندد و به صداهای اطراف گوش میکند. صدای چند پرنده و صدای تکان خوردن شاخه و برگها.
با شنیدن صدای شر شر آبی، چشمانش سریع باز میشود و گوش تیز میکند. بلند میشود و به دنبال صدا میگردد. بلاخره آن را...
#پارت۱۷
صبح پیتر بهم زنگ زده بود، گفت که دیشب مأموريت داشته و حسابی خسته ست پس نمیتونیم امروز همدیگه رو ببینیم. اون واقعا پسر خوش قلبیه، تعداد انگشت شماری وجود دارن که به شایعات موجود در مورد من اهمیت نمیدن و منو مثل بقیه میبینن! فکرم به سمت مهمانیِ آخر هفته کشیده شد، مدت زیادیه که تو هیچ...