رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_دوازدهم
#نیمه_تاریک_آزادی
- چه زحمتی؛ الان صداش میزنم.
در را باز گذاشته و از همانجا تا رسیدن به مقابل ایوان صدا بلند میکند.
- امیر...اقا امیر... شازده امیر... هوی... امیر خان...
امیر با شندیدن سر و صدای محسن خود را به ایوان میرساند.
- ها؟ چته؟ چرا صداتو انداختی رو سرت؟
محسن برایش چشم...
#صدای_ناله_های_ویولن
#پارت_دوازدهم
اشک، همچون دو جوی باریک از چشمام روان گشت. اتاق سفید صورتی ام در تاریکی غرق شده بود. مقابل آیینه به خودم خیره شدم. زیر چشمانم تا روی گونه هایم اثرات ریمل و خط چشمی که با اشک شسته شدہ بود، نمایان بود. اهمیتی ندادم و پشت دستم را محکم روی صورتم کشیدم. قیافهام...
#پارت_دوازدهم
با دست پاچگی سعی میکردم، شماره امیتیس رو بگیرم؛ اما انگار تلاشهام پوچ و بیفایده بود. شهامت این رو نداشتم به سمت تلفن ثابت خونه برم.
اهنگی که پخش میشد، زیاد روی اعصابم رژه میرفت.
سحر اتاق بالا بود. تعجبم از این بود که چرا، با این همه سر و صدا اون از خواب بلند نمیشه؟ یعنی...