...اولیه میوفته تو آب پسر اولیه میاردش بالا
دختر دومیه رفته بوده قدم بزنه یه دفعه پسر دومیه میرسه میگه مزاحم نیستم
دختر سومیه با چشای اشکی لـ*ـب دریا نشسته تو افق محو شده یه دفعه پسر سومیه شروع میکنه به خوندن آهنگ غمگین و گیتار زدن
و این چنین عشق مزخرف آنها شروع میشود :angryb:
#به_اینم_میگن_رمان ؟!