رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت۵
کفری ادامه داد:
-پس چیه؟!چرا رک و راست حرفترو نمیزنی.
نمیدونست چی باید بگه؛ این روزا امیر همانند تمام کسان دیگه از این اتفاق رنج میبرد !
نمیدونست چرا به او پیشنهاد این کار رو دادن، شاید بخاطر اینکه اون و مونا با وجود اینکه سه سال تفاوت سنی دارن اما خیلی جور بودن باهم:
-ازت میخوام...
#پارت١
برای بار هزارم به عکس داخل قاب نگاهی انداختم؛ درست دو سال پیش که با سارا رفته بودیم شمال کنار دریا یه عکس یادگاری گرفتیم؛خیلی خوش گذشت.
جلوی چشم هام رو تاری از اشک گرفت نمی دونم چرا!ولی بازم اجازه ای از جانب من ندارن تا جاری بشن.
نگاهی به عکس انداختم؛ به دختری با موهای مثل موج های دریا...