خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت23

  1. -FãTéMęH-

    در حال تایپ رمان آرشتات (جلد دوم مانوی) | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت23 واران سریع بازویش را گرفت. وقتی نگاه سرد لاریسا را بر روی دستش دید، سریع دستش را عقب کشید و تند گفت: - باور کن خوش می‌گذره. مطمئنم جولی و جولیا هم اونجان. لاریسا که اسم‌های آن‌ها را شنید، گفت: - از کجا این قدر مطمئنی؟ واران نیشش شل شد: - جولیا عاشق این‌جور چیزهاست و جولی هیچ‌وقت...
  2. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت23 مادرم با دستانی لرزان لیوان را کنار می‌زند و با بغض زمزمه می‌کند: - نفهمیدم چی شد کیان! یکدفعه دستش از دستم جدا شد و تو اون شلوغی گمش کردم. اگه... اگه دیگه پیداش نمی‌کردم چی!؟ پدرم با چهره‌ای درهم او را در میان بازوهایش می‌گیرد: - هیش، آروم باش عزیزم. الان که اینجاست؛ صحیح و سالم. مادرم...
  3. Ashly

    در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت23 سلنا : روی صندلی نشسته بودم و با تعجب به آدم ها ... یعنی فرا طبیعی ها نگاه می کردم. عصر بود مردم اینجا مثل مردم خودمون بودن. کار می کردن با خانواده هاشون به این مهمون خونه میومدن! خسته شده بودم به اطراف نگاه می کردم که مردی با شنلی سیاه وارد مهمون خونه شد. روی یه میز نشست و گفت : _...
  4. ~ریحانه رادفر~

    ✺اختصاصی رمان تروما‌ی‌تلخ (جلد اول) | ~ریحانه رادفر~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    #پارت23 پوزخندی زدم، هیچ‌کس در این جمع از کیاراد و خواهرش خوشش نمی‌آمد. هر کدام به نوعی از آن‌ها زخم خورده بودند. خراﻣﺎن ﺧﺮاﻣﺎن ﺑﻪ ﺳﻤﺖ دﺳﺘﺸﻮیی راه اﻓﺘﺎدم. ﺑﺎ ﻧﺎز راه رﻓﺘﻦ اَداﻳﻢ ﻧﺒﻮد ﺑﻠﻜﻪ تو ﺧﻮﻧﻢ ﺑﻮد. ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﺗﻤﺮﻳﻦ می‌کردم ﻛﻪ ﻣﺜﻞ آدم راه ﺑﺮم ﺑﺎز ﻫﻢ نمیﺷﺪ. در دﺳﺘﺸﻮیی را ﺑﺎز ﻛﺮدم و وارد ﺷﺪم...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا