رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...به دهانم. آبرو داری کن!
نامه را محکمتر در بر گرفت و به سختی پایش را از دستان یخ بستهی منیژه خاتون جدا کرد.
- چارقد سر کن، میریم حجرهی حاج علیاکبر!
تبسم لرزان دخترک، با صدای برخورد دو طرف در، یکی شد:
- یا سبط پیامبر (ص).
{1}: عروس
{2}: به اتمام رساندن
#گرگاس
#تاریخ_میبلعد...
...شده!
پیش از آن که به هقهق بیوفتد، نوای جلال او را به سمت کاشانهشان کشاند:
-منیژه خآتون، بیا داخل. مگه نمیبینی وضع معبرها تعریفی نداره؟
#گرگاس
#تاریخ_میبلعد
#دختر_گیلکان_جیران
سلام عزیزان.
شاید لازم باشه یک سری توضیحاتی رو در مورد واژه «خاتون» بگم خدمتتون.
واژه خاتون اگه اشتباه نکنم از...
...بلند و سرمهای اش باد میزد، تبسم خستهای زد:
-سلامت باشی. قربانِ سرت عزیزکٌم.
از بوی آبگوشت پیچیده در تنورخانه، سرخوش و غرق صحبت با همسر دوم پدرش بود که به ناگاه صدای کلفت جلال، در صحن پیچید:
-منیژه، صبیهی حاج آقا آشتیانی میخواد دو کلوم باهات اختلاط کنه!
#گرگاس
#تاریخ_میبلعد...