رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت4
#فرودگاه_ممنوعه
چند ساعتی بود در حال گشتن شهر بودم. هر لحظه که میگذشت ناامید تر میشدم. بغضی عجیب در گلویم سنگینی میکرد؛ نه من نباید گریه کنم!
اصلا مرد که گریه نمیکنه!
بالاخره ساعت قرار رسید و من با شانه هایی افتاده به سمت دروازه شهر روانه شدم. هر چند لحظه یک بار آهی از ته دل میکشیدم...
#پارت2
#رمان_فرودگاه_ممنوعه
در این جاده چیزی وجود ندارد و هر چقدر به جلو می روم، به چیزی نمی رسم، جز خاک و چند سنگ؛ حتی گیاهی هم پیدا نمی شود.
به یاد نمی آورم در طول عمرم به چنین جایی آمده باشم. اینجا کجاست؟
سوال های زیادی در ذهنم وجود دارند که به نظر همه شان بی پاسخ می آیند؛ مخصوصا یک سوال که...