رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...تا مرا از ملکا جدا کند؛ اما بدتر جسم بیجانش را در آ*غو*ش کشیدم.
داد زد:
- سعیدی! برو آبدارخونه آبقند بیار!
صدای گریه حسینی روی روانم رژه رفته و اذیتم میکرد، انگار صدای زجههای خودم را نمیشنیدم.
به سمت حسینی جهیدم و داد زدم:
- خفهشو! مگه چیشده اشک تمساح میریزی؟
#پارت_دو
#برگِ_ریحان
#فَرواک