خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت_53

  1. Sahel08

    در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت_53 دست‌های او را روی شانه‌اش حس کرد و لبخند گرمش هم برعکس چشمانش هنوز بلد بود معنای زندگی را .... - زندگی...پر..از نر..سیدن‌هاییه که باعث شده قلب‌هایی که پر از عشق بودن تبدیل بشن به یه ماهیچه که اینبار با یک عشق تیکه پاره شده بتپن برای کسی که یه روزی حاضر بودن...جونشونو براش...بدن دفترِ...
  2. *Fatemeh*

    در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

    پریا با هول و گریه به سمت گوشی ارشام میرم تا شماره امیر رو بگیرم اما با صفحه قفل ارشام مواجه میشم. به سمت ارشام برمیگردم که میبینم چشم‌هاش بستس با ترس جلو میرم و صداش میکنم. -ارشام؟ ارشام؟! "وای خدایا چرا جواب نمیده؟ نکنه مرده؟" "حالا چه خاکی تو سرم بریزم؟" "وجی:خاک رس" "الان وقت شوخیه بنظرت؟"...
  3. morvarid_99

    در حال تایپ رمان رویای قاصدک | morvarid_99 کاربر انجمن رمان ٩٨

    #پارت_53 #رویای_قاصدک -سلام احمد آقا بی زحمت ماشینو بیار تو احمد آقا- سلام خانوم... به چشم... الساعه به سرعت خود را به محوطه میرسانم. داخل اتاق رختکن میشوم و کلاه و چکمه و شلوار را به تن میکنم و باقی را داخل کمد قرار میدهم. علی افسار توسن را به دست گرفته به سمتم می آید. علی- سلام خانوم پارسا...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا