رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_48
به قرص و لیوانی که جلویش گرفته شده بود نگاه کرد.
- اینو بخورید شایو حالتونو بهتر کنه.
دستهای لرزانش را جلو برد و قرص و گرفت و بدون آب قورتش داد.
هرچند که حالش با یک قرص خوب نمیشد...تنها چیزی که به کارش میآمد ذرهای خوشی و خندههایی از ته دل بود که آنها هم همچون رویایی محال بودند...
خزیده خزیده، از زیر تـ*ـخت بیرون میام.
هنوز نصف بدنم زیر تـ*ـخت بود که ناگهانی در اتاق باز میشه و ارشام با نیش باز میاد تو.
ارشام: هاهاها، گیرت انداختم.
با لبخند خبیث به سمتم میاد و منم با هول دوباره به سمت زیر تـ*ـخت شیرجه میرم، اما ارشام زود دست به کار میشه و از پاهام میگیره و منو میکشه بیرون، هرچی به...