خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت_40

  1. Sahel08

    در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت_40 بعد از دو بوق صدای مهربان و دلنشین نرگس پیچید در گوشش؛ - چه عجب...تو یادی از ما کردی. - ببخشید بخدا درگیر بودم. - تو گفتیو منم باور کردم...اون موقع‌ها که بچه بودی خاله نرگس از دهنت نمی‌افتاد الان سال به سال حالمو میگیری. امشب حوصله نداشت و او هم افتاده بود روی دنده حرف زدن؛ - نه بابا...
  2. *Fatemeh*

    در حال تایپ رمان حافظه از دست رفته | *Fatemeh* کاربر انجمن رمان ٩٨

    پریا در شیشه ایی رو باز میکنم و بی توجه به اون دوتا پت‌و‌مت وارد رستوران میشم که دهنم عین اسب ابی باز میمونه. وای چه جای خوشگلیه. با ذوق دست‌هام رو به هم میمالم و به گوشه دنجی که سمت ابشار بود اشاره میکنم. -امیر، ارشام، بریم اونجا؟ خیلی خوشگله. بی توجه به ارشام که سرش رو از رو تاسف به کار بچگونه...
  3. morvarid_99

    در حال تایپ رمان رویای قاصدک | morvarid_99 کاربر انجمن رمان ٩٨

    #پارت_40 #رویای_قاصدک -اجی لازم نیست از دهن حرف بزنی که بشنوه.... از روی دل آبجی باهاش حرف بزنی هم می شنوه. یکم بزرگترم بشه وقتی نوازشش کنی جوابتو با هل دادن دل آجی میده. خیلی هیجان انگیزه خودت میبینی حالا. او را که سرگرم نقاشی اش شده رها میکنم و به سمت پذیرایی می روم. بابا از خانه پدری حمید آمد...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا