رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
*ارشام*
شونهایی بالا میندازم و سالاد الویه رو جلوم میزارم.
قاشق رو برمیدارم و فرو میکنم تو سالاد الویه تزیین شده سرم رو بالا میارم که میبینم امیرو پری با قیافهای درهم زل زدن به من تا دیدن دارم نگاهشون میکنم سرشون رو پایین میندازن و هول زده با غذاشون ور میرن.
"چرا اینا انقدر مشکوک میزنن؟"
سالاد...
#پارت_33
#رویای_قاصدک
چند دقیقه ای دیگر در کنارشان می نشینم و بعد از همه عذر خواهی میکنم و توضیح میدهم که باید بروم سر درسم و به اتاق میروم. مامان گفت که موقع شام مرا صدا میزند و منم با خیال راحت به درسم میرسم. خانواده آقا مرتضی آدم های راحتی هستند هرگز از اینکه کنار آن ها باشیم احساس ناراحتی...