رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#سودای_شقایق_ها
#پارت_13
انگار خراب شدن خود به خود ماشین صفر که هشت ماه پیش خریداری شده بود دلیل قابل قبولی برای پدر و مادرم بود که زیاد پی ماجرا را نگرفتن و به ظاهر قانع شدند. مامان درحالی که مشغول سوزن زدن به شبهقالی که طرح گل رز با گلبرگ های بسیار بود گفت:
- بازم خدا رو شکر تو خیابون خراب...
#نبض_سرنوشت
#پارت_13
همشون خندیدن و آیلین گفت:
-این سینا پسر دایی فریبرز و اون کناریش سامان برادرش.
لبخند زورکی زدم و باهاشون دست دادم.
اشاره به دختر دیگهای کرد و گفت: خواهرم آذین و اینم بهار دختر دایی فرید!
بهار با پوزخند نگام کرد.
-چه سوپرایز خوبی دست آقا جون درد نکنه
سعی کردم تنفر کلامش...
#پارت_13
#رویای_قاصدک
نفسم راحت تر بالا می آید. واقعیت این است که آرمین بالاتر از سطح انتظارم ظاهر شد. این به این معنی نیست که قانع شدم اما میدانم که دور نیست روزی که باید تیدا را به دستش بسپارم. به حتم خودش هم فهمید که با حرف هایش کمی نرم تر شده ام و وقتی که می رفت به وضوح آرام تر بود و این...