رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت_17
#رویای_قاصدک
به سمت اتاق آرتا به راه می افتم و حواشی امشب انگار پایانی ندارد. صدای موزیک ملایمی از اتاقش شنیده می شود. در میزنم و با بفرماییدش داخل می شوم که روی تختش نیم خیز شده و پریشان حال میابمش.
_ داداش پاشو بریم شام نبینم غمبرک زده باشی
آرتا_ مرسی ایلدا میل ندارم
_الان دقیقا...
با این حرفش هم خندم میگیره، هم حرصم میگره.
" پسر دیوونه".
از ماشین پیاده میشم و عین جوجه اردک دنبال آرشام راه میوفتم.
وارد فست فودی میشیم، اما آرشام بی توجه به من، میره تا سفارش بده.
نگاهی به دورو برم میندازم.
"چقدر رنگی رنگیه اینجا انگار مهد کودکه".
دیوارای زرد و نارنجی، میز سفید با صندلی های...