رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
چگونه میتوان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی میکشد و رودههای بچههایش از نخوردن به پیچ و تاب در میآید؟
دیگر چیزی نمیتواند او را بترساند.
او بدترین ترسها را دیده است...
☆خوشههای_خشم
#جان_اشتاین_بک
آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره.
نحوه ی فکر کردن هم
بعد از مدتی،
عادت می شود
و دیگر عوض کردنش سخت است ...
☆خوشه های خشم
#جان_اشتاین_بک
بالاخره یک نفر باید گردن سرنوشت را بشکند.
اگر هر از گاهی یک نفر، به سرنوشت دهن کجی نمی کرد، انسان، هنوز روی شاخه های درخت ها زندگی می کرد.
☆شرق بهشت
#جان_اشتاین_بک
یه چیزی تو زندون یاد گرفتم كه می خوام بهت بگم
آدم هیچ وقت نباید به اون روزی كه آزاد می شه فكر كنه
اینه كه آدمو دیوونه می كنه
باید به فكر امروز بود و بعد به فردا !
☆خوشه های خشم
#جان_اشتاین_بک
هرچه بیشتر فکر آن را می کرد بیشتر دچار هـ*ـوس می شد که خانه قشنگی را ببیند که مانند خانه خودش باشد
پات در حیرت بود که چرا تا آن وقت متوجه آن همه زیبایی نشده بود
☆چمنزارهای بهشت
#جان_اشتاین_بک