- عضویت
- 9/8/18
- ارسال ها
- 1,639
- امتیاز واکنش
- 12,854
- امتیاز
- 373
- سن
- 20
- محل سکونت
- Ahvaz
- زمان حضور
- 8 روز 23 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیوند سر، بلندپروازی خطرناک یا انقلابی در پزشکی؟
بیگ بنگ: سرجیو کاناورو قرار است اولین پیوند سر انسانی را انجام دهد و هیچ چیز جلودار او نیست! دکتر کاناورو ادعا می کند که توانایی جاودانه سازی انسان را دارد؛ اما در این میان مسئله کوچکی وجود دارد. او سر شما را جدا خواهد کرد! اگر هنوز منصرف نشدید باید بدانید که او اولین پیوند سر را حوالی ماه آذر یا دی سال جاری در کشور چین انجام خواهد داد(احتمالا به دلیل مسائل امنیتی است که او جزئیات دقیقی از این جراحی ارائه نمی دهد).
به گزارش بیگ بنگ، کاناورو قرار است سر بیمار را جدا کرده(هویت بیمار در اظهار نظر جدید نامعلوم است)و آن را به یک بدن اهدائی پیوند زند که ملیت و علت مرگ او نیز نامعلوم است. نخاع، رگ های خونی و ماهیچه ها نیز متصل خواهند شد. بیمار(با بدنی جدید) در طول زمان نقاهت خود به مدت یک ماه در کما نگه داشته خواهد شد. کاناورو اظهار داشت اگر این عمل موفقیت آمیز باشد، بیمار قادر است توانایی راه رفتن خود را بازیابد.
اگر به نظرتان این طرح احمقانه به نظر می رسد، درست فکر می کنید! هیچکس توانایی ترمیم نخاع آسیب دیده را ندارد و شواهد علمی که رویکرد این جراح را تایید می کنند بحث برانگیز هستند؛ و انجام عمل جراحی که در آن جان یک یا دو نفر به خطر می افتد در بهترین حالت از نظر اخلاقی کار پسندیده ای شمرده نمی شود. اما هیچ یک از اینها جلودار سرجیو کاناورو نیست؛ پس آمادۀ اتفاقی بزرگ باشید!
نخاع انسان لوله ای طولانی و نازک، متشکل از نورون هایی است که تقریبا سراسر بدن را به مغز متصل می کند. نخاع مسیر رساندن فرمان های مغز به کل بدن است و نورون های آن چنان وظایف ویژه ای دارند که اگر کوچکترین آسیبی ببینند، دیگر نمی توان آنها را ترمیم کرد. همچنین باز رویش سلول های نخاعی آسیب دیده تقریبا غیرممکن است.
در کشور آمریکا حدود ۲۵۰۰ آسیب نخاعی در سال اتفاق می افتد. به همین دلیل است که سرجیو کاناورو تنها دانشمندی نیست که سخت به دنبال راهی برای ترمیم سلول های نخاعی می باشد. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، دانشمند مشهوری به نام “ل.و.فریمن” آزمایشی بر روی موش، گربه و سگ اجرا کرد که راهی برای ترمیم طبیعی سلول های نخاعی توسط بدن بیابد. او قسمت کوچکی از نخاع این حیوانات را جدا کرد و منتظر ماند تا ببیند چه اتفاقی می افتد. از میان ۶۶ جانوری که از آزمایش او سالم بیرون آمدند، ۶ تن از آنها تا حد مناسبی توانایی های حرکتی خود را بازیافتند.
اینطور به نظر میرسید که نتایج این آزمایش بسیار سودمند می باشند اما این نتایج لزوما روی انسان جواب نمی دهند. برشی که فریمن بر روی نخاع این حیوانات ایجاد کرده بود برشی تمیز و یکدست بود اما آسیب های نخاعی در انسان به این شکل نیستند. با این حال کاناورو اظهار داشت که آزمایش فریمن “راه را برای او هموار کرد” و الهام بخش تحقیقات ژرف تری در این زمینه بود.
کاناورو سرانجام به مورد جالبی برخورد. در یک حادثه اسکی که نخاع فرد شدیدا آسیب دیده بود، جراحان قسمت های آسیب دیده را جدا کرده و به این امید که دو انتهای نخاع به صورت طبیعی به یکدیگر متصل شوند، آن قسمت را با مادۀ کلاژن پر کردند. پس از گذشت یک سال و نیم، بیمار توانست کنترل پایه ای خود را بازیابد. کاناورو معتقد است این موفقیت که اصول پزشکی را به چالش کشید، نیازمند تحقیقات بیشتری بود. او در این باره می گوید: «علمی که من فراگرفتم می گوید که باز رویش نخاع امری غیرممکن است. به همین دلیل من مجبور شدم فرایند را سرعت ببخشم.»
کاناورو معتقد است کلید این کار، ماده ای به نام PEG یا پلیاتیلن گلیکول است. این ماده نوعی ژل است که فرایند جوش خوردن نخاع را سرعت می بخشد. او فکر می کند برشی دقیق و سپس بکاربردن این ژل می تواند به جای پوسیده کردن نخاع، به جوش خوردن آن کمک کند. جوش خوردن نخاع باعث بازیابی مسیرهای عصبی مورد نیاز برای رساندن پیام از مغز به بدن می شود.
او به همراه دیگر دانشمندان تیم تحقیقاتی خود چندین مقاله منتشر کردند که نشان می دهد این روش می تواند موفقیت آمیز باشد. پژوهشی که در مجلۀ CNS Neuroscience and Therapeutics منتشر شد نشان داد موش ها توانستند پس از گذشتن ۲۸ روز از فلج شدن آنها، توانایی راه رفتن خود را بازیابند. به عقیده کاناورو، به محض تشخیص مشکل نخاعی شما، تنها مانعی که باقی می ماند اتصال بافت ها میباشد.
او معتقد است طرح او ارزش امتحان کردن را دارد. به همین دلیل او در سال ۲۰۱۳ میلادی اعلام کرد که قرار است اولین جراحی پیوند سر جهان را انجام دهد. این مسئله بازتاب خوبی نداشت و خشم جامعه علمی را برانگیخت و برخی عصب شناسان اظهار داشتند کاناورو یک خودشیفته تشنۀ شهرت است و اگر این جراحی را انجام دهد، باید به زندان بیفتد. هانت باجر، از جراحان سرشناس جهان در دانشگاه تگزاس اظهار داشت بیماری که قصد انجام این جراحی را دارد، سرنوشتی بدتر از مرگ خواهد داشت.
به گفتۀ جری سیلور، پروفسور عصب شناسی دانشگاه کیس وسترن رزرو در اوهایو، که دوران شغلی خود را صرف یافتن درمانی برای فلج انسان کرد، بصورت نظری، زمانی که یک سر از بدن قطع می شود، می تواند در حالت بی تحرک و با خون بدن اهدائی زنده بماند اما قادر به کنترل هیچ یک از عملکردهای بدن نیست و البته درد بسیار زیادی را تجربه می کند. سر جداشده “تجربه ای بسیار بد” را خواهد گذراند و قادر به تنفس و یا کنترل ضربان قلب خود نیست؛ سرنوشتی بسیار بدتر از زمانی که فرد از گردن به پایین فلج شده است. لولۀ هوایی سر نیز به یک دستگاه تنفس مصنوعی متصل خواهد شد تا عمل هوارسانی انجام شده و سر برای مدت زیادی زنده بماند.
همچنین دانشمندان به بررسی تحقیقاتی پرداختند که به گفته کاناورو، روش او را تایید می کنند. پژوهشی که توسط تیم تحقیقاتی از کشور کره جنوبی انجام شد(و در حال حاضر این دانشمندان در تیم تحقیقاتی کاناورو حضور دارند)، انتقادهای بسیاری را متوجه متنی کرد که در مجله SNI منتشر شده بود. این تیم تحقیقاتی اقدام به آسیب رسانی و جوش زدن دوبارۀ نخاع چند موش کردند. پس از انجام آزمایش چهار عدد از این موش ها درون مایع آزمایشگاهی خوابانده شدند. اما دانشمندان به جای تکرار این آزمایش، تصمیم گرفتند که به آن پایان داده و نتیجه آن را موفقیت آمیز اعلام کنند. زیرا یکی از موش ها تا حدی توانسته بود توانایی راه رفتن خود را بازیابد. این پژوهش یکی از مواردی بود که در مجله SNI منتشر شده بود. همان مجله ای که کاناورو ویراستار آن میباشد.
سیلور اظهار داشت کاناورو پژوهش هایی را در مقام دلایل موفقیت آمیزبودن خود ذکر کرده است که چندان قابل استناد نیستند زیرا در این پژوهش ها حیوانات اندکی مورد مطالعه قرار گرفته بودند و اغلب گروهی به عنوان گروه کنترل میان این موش ها نبود. علاوه بر این، حیواناتی که به ظاهر ترمیم نخاعی داشتند را نمی توان به انسان ها تعمیم داد. او در این باره گفت: «شما نمی توانید از جونده به انسان برسید. عمل جراحی که کاناوارو قصد انجام آن را دارد یک جنایت است.»
جدای از قابل استنادبودن یا نبودن این پژوهش ها، می توان گفت که این پژوهش ها نامفهوم هستند. موشی که سر یک موش دیگر بر روی بدن او سوار شده و یا میمونی که بر روی گردن خود بخیه های ترسناکی دارد، خارج از حد و حدود آزمایشات علمی قابل قبول بوده و می تواند کاناورو را به دکتر فرانکشتاین جدیدی تبدیل کند که به دنبال انجام تحقیقات علمی است.
کارن روملفنگر، هدایتگر برنامۀ “عصب اخلاق” در مرکز دانشگاهی اخلاق اِموری در گرجستان، به مسئله مهم دیگری اشاره می کند: «این احتمال وجود دارد که جراحی مذکور، نوعی مرگ بهداشتی باشد. اگر شما هنوز مغزی زنده داشته باشید، سپس سر را از بدن جدا کرده و بدن را به کناری بگذارید، آیا این احتمال وجود دارد که جراح باعث کشته شدن فردی شده باشد؟»
درن اوهایلین، دانشجوی پزشکی مولکولی در دانشگاه پزشکی فرایبورگ آلمان اظهار داشت که راه طولانی تا پیوند سر انسان در پیش است و کاناورو و تیم تحقیقاتی او،”تکه هایی از یک پازل را ارائه داده اند و ادعای داشتن طرحی منسجم و کامل را دارند”. در واقع، ما فقط با “مخلوطی از آزمایشات ابتدایی” روبرو هستیم. اوهایلین اضافه کرد: «کاناورو به جای پیش بردن صبورانه و محتاطانۀ یافته های خود، دست به اقدامات بی مهابا زده است. او به سراغ مطبوعات خواهد رفت و در حالی که تصویری از سر پیوندی یک میمون را در دست دارد خواهد گفت: اینجا را ببینید! ما موفق شدیم.»
کاناورو این مسئله را رد می کند که پژوهش های پیشین، گروه کنترل نداشته اند؛ گروه کنترل گروهی از بیماران است که بر روی آنها درمانی صورت نمی گیرد تا بتوان نتایج را مقایسه کرد. او ادعا کرد که تنها یک مورد از پژوهش ها گروه کنترل نداشته که در آن پژوهش نیازی به گروه کنترل نیز نبوده است. در این پژوهش او به همراه همکاران خود به نخاع یک سگ آسیب وارد کرده و آن سگ تا حدودی توانایی حرکتی خود را بازیافت. به عقیده کاناورو، این پژوهش می تواند ثابت کند که نخاع را می توان دوباره جوش داد. او پژوهش خود را نظیر کار برادران رایت می داند که موفق شدند اولین بار در آسمان پرواز کنند. کاناورو در این باره می گوید: «تنها یک هواپیمای معمولی بود که به پرواز در آمد اما برای اثبات ممکن بودن این مسئله کافی بود. سگ مذکور نیز همانند همان هواپیمای اول است.»
بیگ بنگ: سرجیو کاناورو قرار است اولین پیوند سر انسانی را انجام دهد و هیچ چیز جلودار او نیست! دکتر کاناورو ادعا می کند که توانایی جاودانه سازی انسان را دارد؛ اما در این میان مسئله کوچکی وجود دارد. او سر شما را جدا خواهد کرد! اگر هنوز منصرف نشدید باید بدانید که او اولین پیوند سر را حوالی ماه آذر یا دی سال جاری در کشور چین انجام خواهد داد(احتمالا به دلیل مسائل امنیتی است که او جزئیات دقیقی از این جراحی ارائه نمی دهد).
به گزارش بیگ بنگ، کاناورو قرار است سر بیمار را جدا کرده(هویت بیمار در اظهار نظر جدید نامعلوم است)و آن را به یک بدن اهدائی پیوند زند که ملیت و علت مرگ او نیز نامعلوم است. نخاع، رگ های خونی و ماهیچه ها نیز متصل خواهند شد. بیمار(با بدنی جدید) در طول زمان نقاهت خود به مدت یک ماه در کما نگه داشته خواهد شد. کاناورو اظهار داشت اگر این عمل موفقیت آمیز باشد، بیمار قادر است توانایی راه رفتن خود را بازیابد.
اگر به نظرتان این طرح احمقانه به نظر می رسد، درست فکر می کنید! هیچکس توانایی ترمیم نخاع آسیب دیده را ندارد و شواهد علمی که رویکرد این جراح را تایید می کنند بحث برانگیز هستند؛ و انجام عمل جراحی که در آن جان یک یا دو نفر به خطر می افتد در بهترین حالت از نظر اخلاقی کار پسندیده ای شمرده نمی شود. اما هیچ یک از اینها جلودار سرجیو کاناورو نیست؛ پس آمادۀ اتفاقی بزرگ باشید!
نخاع انسان لوله ای طولانی و نازک، متشکل از نورون هایی است که تقریبا سراسر بدن را به مغز متصل می کند. نخاع مسیر رساندن فرمان های مغز به کل بدن است و نورون های آن چنان وظایف ویژه ای دارند که اگر کوچکترین آسیبی ببینند، دیگر نمی توان آنها را ترمیم کرد. همچنین باز رویش سلول های نخاعی آسیب دیده تقریبا غیرممکن است.
در کشور آمریکا حدود ۲۵۰۰ آسیب نخاعی در سال اتفاق می افتد. به همین دلیل است که سرجیو کاناورو تنها دانشمندی نیست که سخت به دنبال راهی برای ترمیم سلول های نخاعی می باشد. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، دانشمند مشهوری به نام “ل.و.فریمن” آزمایشی بر روی موش، گربه و سگ اجرا کرد که راهی برای ترمیم طبیعی سلول های نخاعی توسط بدن بیابد. او قسمت کوچکی از نخاع این حیوانات را جدا کرد و منتظر ماند تا ببیند چه اتفاقی می افتد. از میان ۶۶ جانوری که از آزمایش او سالم بیرون آمدند، ۶ تن از آنها تا حد مناسبی توانایی های حرکتی خود را بازیافتند.
اینطور به نظر میرسید که نتایج این آزمایش بسیار سودمند می باشند اما این نتایج لزوما روی انسان جواب نمی دهند. برشی که فریمن بر روی نخاع این حیوانات ایجاد کرده بود برشی تمیز و یکدست بود اما آسیب های نخاعی در انسان به این شکل نیستند. با این حال کاناورو اظهار داشت که آزمایش فریمن “راه را برای او هموار کرد” و الهام بخش تحقیقات ژرف تری در این زمینه بود.
کاناورو سرانجام به مورد جالبی برخورد. در یک حادثه اسکی که نخاع فرد شدیدا آسیب دیده بود، جراحان قسمت های آسیب دیده را جدا کرده و به این امید که دو انتهای نخاع به صورت طبیعی به یکدیگر متصل شوند، آن قسمت را با مادۀ کلاژن پر کردند. پس از گذشت یک سال و نیم، بیمار توانست کنترل پایه ای خود را بازیابد. کاناورو معتقد است این موفقیت که اصول پزشکی را به چالش کشید، نیازمند تحقیقات بیشتری بود. او در این باره می گوید: «علمی که من فراگرفتم می گوید که باز رویش نخاع امری غیرممکن است. به همین دلیل من مجبور شدم فرایند را سرعت ببخشم.»
کاناورو معتقد است کلید این کار، ماده ای به نام PEG یا پلیاتیلن گلیکول است. این ماده نوعی ژل است که فرایند جوش خوردن نخاع را سرعت می بخشد. او فکر می کند برشی دقیق و سپس بکاربردن این ژل می تواند به جای پوسیده کردن نخاع، به جوش خوردن آن کمک کند. جوش خوردن نخاع باعث بازیابی مسیرهای عصبی مورد نیاز برای رساندن پیام از مغز به بدن می شود.
او به همراه دیگر دانشمندان تیم تحقیقاتی خود چندین مقاله منتشر کردند که نشان می دهد این روش می تواند موفقیت آمیز باشد. پژوهشی که در مجلۀ CNS Neuroscience and Therapeutics منتشر شد نشان داد موش ها توانستند پس از گذشتن ۲۸ روز از فلج شدن آنها، توانایی راه رفتن خود را بازیابند. به عقیده کاناورو، به محض تشخیص مشکل نخاعی شما، تنها مانعی که باقی می ماند اتصال بافت ها میباشد.
او معتقد است طرح او ارزش امتحان کردن را دارد. به همین دلیل او در سال ۲۰۱۳ میلادی اعلام کرد که قرار است اولین جراحی پیوند سر جهان را انجام دهد. این مسئله بازتاب خوبی نداشت و خشم جامعه علمی را برانگیخت و برخی عصب شناسان اظهار داشتند کاناورو یک خودشیفته تشنۀ شهرت است و اگر این جراحی را انجام دهد، باید به زندان بیفتد. هانت باجر، از جراحان سرشناس جهان در دانشگاه تگزاس اظهار داشت بیماری که قصد انجام این جراحی را دارد، سرنوشتی بدتر از مرگ خواهد داشت.
به گفتۀ جری سیلور، پروفسور عصب شناسی دانشگاه کیس وسترن رزرو در اوهایو، که دوران شغلی خود را صرف یافتن درمانی برای فلج انسان کرد، بصورت نظری، زمانی که یک سر از بدن قطع می شود، می تواند در حالت بی تحرک و با خون بدن اهدائی زنده بماند اما قادر به کنترل هیچ یک از عملکردهای بدن نیست و البته درد بسیار زیادی را تجربه می کند. سر جداشده “تجربه ای بسیار بد” را خواهد گذراند و قادر به تنفس و یا کنترل ضربان قلب خود نیست؛ سرنوشتی بسیار بدتر از زمانی که فرد از گردن به پایین فلج شده است. لولۀ هوایی سر نیز به یک دستگاه تنفس مصنوعی متصل خواهد شد تا عمل هوارسانی انجام شده و سر برای مدت زیادی زنده بماند.
همچنین دانشمندان به بررسی تحقیقاتی پرداختند که به گفته کاناورو، روش او را تایید می کنند. پژوهشی که توسط تیم تحقیقاتی از کشور کره جنوبی انجام شد(و در حال حاضر این دانشمندان در تیم تحقیقاتی کاناورو حضور دارند)، انتقادهای بسیاری را متوجه متنی کرد که در مجله SNI منتشر شده بود. این تیم تحقیقاتی اقدام به آسیب رسانی و جوش زدن دوبارۀ نخاع چند موش کردند. پس از انجام آزمایش چهار عدد از این موش ها درون مایع آزمایشگاهی خوابانده شدند. اما دانشمندان به جای تکرار این آزمایش، تصمیم گرفتند که به آن پایان داده و نتیجه آن را موفقیت آمیز اعلام کنند. زیرا یکی از موش ها تا حدی توانسته بود توانایی راه رفتن خود را بازیابد. این پژوهش یکی از مواردی بود که در مجله SNI منتشر شده بود. همان مجله ای که کاناورو ویراستار آن میباشد.
سیلور اظهار داشت کاناورو پژوهش هایی را در مقام دلایل موفقیت آمیزبودن خود ذکر کرده است که چندان قابل استناد نیستند زیرا در این پژوهش ها حیوانات اندکی مورد مطالعه قرار گرفته بودند و اغلب گروهی به عنوان گروه کنترل میان این موش ها نبود. علاوه بر این، حیواناتی که به ظاهر ترمیم نخاعی داشتند را نمی توان به انسان ها تعمیم داد. او در این باره گفت: «شما نمی توانید از جونده به انسان برسید. عمل جراحی که کاناوارو قصد انجام آن را دارد یک جنایت است.»
جدای از قابل استنادبودن یا نبودن این پژوهش ها، می توان گفت که این پژوهش ها نامفهوم هستند. موشی که سر یک موش دیگر بر روی بدن او سوار شده و یا میمونی که بر روی گردن خود بخیه های ترسناکی دارد، خارج از حد و حدود آزمایشات علمی قابل قبول بوده و می تواند کاناورو را به دکتر فرانکشتاین جدیدی تبدیل کند که به دنبال انجام تحقیقات علمی است.
کارن روملفنگر، هدایتگر برنامۀ “عصب اخلاق” در مرکز دانشگاهی اخلاق اِموری در گرجستان، به مسئله مهم دیگری اشاره می کند: «این احتمال وجود دارد که جراحی مذکور، نوعی مرگ بهداشتی باشد. اگر شما هنوز مغزی زنده داشته باشید، سپس سر را از بدن جدا کرده و بدن را به کناری بگذارید، آیا این احتمال وجود دارد که جراح باعث کشته شدن فردی شده باشد؟»
درن اوهایلین، دانشجوی پزشکی مولکولی در دانشگاه پزشکی فرایبورگ آلمان اظهار داشت که راه طولانی تا پیوند سر انسان در پیش است و کاناورو و تیم تحقیقاتی او،”تکه هایی از یک پازل را ارائه داده اند و ادعای داشتن طرحی منسجم و کامل را دارند”. در واقع، ما فقط با “مخلوطی از آزمایشات ابتدایی” روبرو هستیم. اوهایلین اضافه کرد: «کاناورو به جای پیش بردن صبورانه و محتاطانۀ یافته های خود، دست به اقدامات بی مهابا زده است. او به سراغ مطبوعات خواهد رفت و در حالی که تصویری از سر پیوندی یک میمون را در دست دارد خواهد گفت: اینجا را ببینید! ما موفق شدیم.»
کاناورو این مسئله را رد می کند که پژوهش های پیشین، گروه کنترل نداشته اند؛ گروه کنترل گروهی از بیماران است که بر روی آنها درمانی صورت نمی گیرد تا بتوان نتایج را مقایسه کرد. او ادعا کرد که تنها یک مورد از پژوهش ها گروه کنترل نداشته که در آن پژوهش نیازی به گروه کنترل نیز نبوده است. در این پژوهش او به همراه همکاران خود به نخاع یک سگ آسیب وارد کرده و آن سگ تا حدودی توانایی حرکتی خود را بازیافت. به عقیده کاناورو، این پژوهش می تواند ثابت کند که نخاع را می توان دوباره جوش داد. او پژوهش خود را نظیر کار برادران رایت می داند که موفق شدند اولین بار در آسمان پرواز کنند. کاناورو در این باره می گوید: «تنها یک هواپیمای معمولی بود که به پرواز در آمد اما برای اثبات ممکن بودن این مسئله کافی بود. سگ مذکور نیز همانند همان هواپیمای اول است.»
پیوند سر، بلندپروازی خطرناک یا انقلابی در پزشکی؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com