خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حدیث امن زاده

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
2,491
امتیاز
183
سن
16
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریموس لوپین. غارتگر، معلم و البته گرگینه! به عنوان بخشی از مجموعه مقالات ”چه میشد اگر؟“، اینگونه در نظر می‌گیریم اگر او هرگز توسط فنریر گری بک گاز گرفته نمی‌شد و تبدیل به یک گرگینه نمی‌شد، زندگی برای او چگونه پیش می رفت...
ابتدا، کمی از دوران کودکی ریموس و نحوه گاز گرفتن او را، با یکدیگر میخوانیم.


ریموس لوپین مطمئنا یکی از محبوب ترین شخصیت های مجموعه هری پاتر است. خوب، منطقی، باهوش و مهربان؛ به راحتی می توان دلیل این موارد را در او درک کرد. با این حال، ریموس مجبور شد بار عظیم گرگینه بودن و تعصبی را که به همراه داشت به دوش بکشد. جامعه جادوگران،حتی کسانی که شما آنها را افراد ”خوب“ می‌دانید، با لیکانتروپ‌ها به طرز وحشتناکی رفتار می‌کردند، از آنها دوری می‌کردند و آنها را به سمت حاشیه‌ جامعه سوق می‌دادند. در واقع، به دلیل یک رفتار متعصبانه غیرمشخص توسط پدرش، لیال لوپین، کمی قبل از تولد پنج سالگی ریموس، توسط فنریر گریبک مورد حمله قرار گرفت.

لیال لوپین یک نمونه کامل و معروف جهانی در ظاهری غیرانسانی (مانند بوگارت ها و پولترگایست ها) بود.
زمانی که ولدمورت شروع به کسب قدرت کرد، مرگ خواران او انواع موجودات تاریک را به خدمت گرفتند تا در تلاش برای سرنگونی وزارت جادو به آنها کمک کنند. در حالی که بسیاری هنوز نمی دانستندلرد ولدمورت در پشت این حملات قرار دارد، آنها متوجه شدند که موارد بسیاری از نشانه های جادوی سیاه وجود داشته است. بنابراین، برای مقابله با این تهدید، وزارتخانه از کارشناسان موجودات تاریک خواست تا به آنها کمک کنند.

لیال یکی از افرادی بود که فراخوانده شد و به بخش تنظیم و کنترل موجودات جادویی پیوست. اینجاست که او با فنریر گری بک، که برای بازجویی در مورد قتل دو کودک ماگل آورده شده بود، روبرو شد.

گری بک گرگینه بودن خود را انکار کرد و مدعی شد که یک ولگرد ماگل است. لیال مستقیماً او را دید و سعی کرد تا او را مجبور کند واقعیت امر را به کمیته اعتراف کند،اما از این که آنها به حرف هایش گوش نمی دادند عصبانی شد و گفت:

"گرگینه ها بی روح و شرورند و لایق چیزی جز مرگ نیستند“.

گری بک آزاد شد و فرار کرد، اما سخنان لیال را به یاد داشت و به دنبال انتقام از او بود. وقتی او از پنجره اتاق خواب ریموس بالا رفت و به او حمله کرد، لیال توانست جان ریموس را نجات دهد، اما آسیب اصلی وارد شده بود و ریموس اکنون یک گرگینه بود. لیال مجبور شد تا آخر عمر با حرفی که گفته بود زندگی کند و عمیقاً از آن رفتارش پشیمان شد. در حالی که دیدگاهش ماهیتی گسترده و سخنانش پیامدهایی جبران ناپذیر داشت. تعصب او و واکنش به آن تعصب، دلیلی بود که ریموس تا آخر عمر توسط جامعه جادوگران طرد شد.

شکی نیست که گرگینه بودن در برخی از جنبه های شخصیتی ریموس تأثیر داشته است. در طول دوران کودکی اش مجبور بود از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، زمانی که مردم متوجه چهره درهم و ناپدید شدن منظم او در ماه کامل شدند. او حتی نتوانست دوستی پیدا کند تا راز خود را فاش کند.

در حالی که پدر و مادرش، لیال و هوپ (یک ماگل)، باهوش بودند، دوستش داشتند و سعی می کردند از او محافظت کنند، واقعیت این بود که ریموس کودکی بسیار تنها بود که همیشه باید در خفا باقی می ماند.



448705.webp


وقتی آلبوس دامبلدور او را به هاگوارتز آورد و توانست با جیمز، سیریوس و پیتر دوست شود، همه چیز تغییر کرد، اما هنوز باید از اکثر همسالانش (که احتمالاً آنقدر درک نمی‌کردند) دوری می‌کرد تا آن ها متوجه نشوند که او چه کسی و یا چه چیزی است. پس از هاگوارتز و مرگ جیمز، مرگ ظاهری پیتر و زندانی شدن سیریوس، او بار دیگر تنها شد.دنیای جادوگری هم‌چنان او را طرد می کرد و او هنوز مجبور بود زندگی تنهای خود را داشته باشد.

هیچ کس نمی تواند چنین تجربه ای را پشت سر بگذارد و تغییر نکند. شرایط ریموس او را از اینکه بتواند به طور کامل زندگی را در آ*غو*ش بگیرد باز داشت و او نتوانست تمام و کمال، زندگی کند. با این حال، چنین موضوعی سبب نشد که او به فردی تلخ و سرد تبدیل شود وهمیشه به دنبال افراد ضعیف بود، چه در کنار پیتر پتیگرو به عنوان یک دانش آموز، یا چه در برابر نویل لانگ باتم به عنوان یک معلم.


*منبع: مجیک سنتر


چه می شد اگر ریموس لوپین هرگز یک گرگینه نمی شد؟

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MARIA₊✧، -FãTéMęH- و ZaHRa

حدیث امن زاده

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
2,491
امتیاز
183
سن
16
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
8e08d7.webp

آیا او تحت هر شرایطی این سرنوشت را داشت ؟

قبل از اینکه ریموس مورد حمله قرار گیرد، پدر و مادرش هنوز او را دوست داشتنی و باهوش می‌دانستند. با همان طبیعت دلسوز و مهربان خود، به‌ احتمال بسیار زیاد، همچنان نسبت به همسالان خود مهربان و یاری بخش بود. او در برابر خشم و نفرتی که بسیاری از گرگینه‌ها (به طور قابل درک) نسبت به جادوگران هم دوره خود احساس می‌کردند مقاومت کرد و اجازه نداد که این شرایط، بر روی روابط او اثر گذار شود. گری بک به ما این فرصت را داد که وضعیت گرگینه بودن ریموس، در برابر ماهیت شخصیت او نمايان شود.

با این حال، این شرایط باعث شد تا او بخواهد به هر قیمتی که شده با آن سازگار شود؛ حتی اگر به معنای همراهی با کسانی باشد که می دانست بودن با آن ها نادرست است.

ریموس همیشه به عنوان عضو باوجدان غارتگران شناخته می شد، گرچه گاهی اوقات به آنها اجازه می داد از رفتارهایی که نباید داشته باشند نیز استفاده کنند، مانند قلدری در برابر سوروس اسنیپ، چرا که از دوستی با آنها سپاسگزار بود. اگرمجبور نبود با خطرات ناشی از گرگینه بودن و بودن به عنوان یک فرد متفاوت کنار بیاید، ممکن بود در دوستی و همراهی با جیمز و سیریوس دوری کند…

به جرات می‌توان گفت که گرگینه بودن به ناچار روی شخصیت ریموس تأثیرگذار بود، اما ماهیت اساسی او را تغییر نداد. پسری مهربان و باهوش که تا زمان تبدیل شدنش به مردی مهربان و باهوش؛ شاید کمی محتاط تر شد و سریع تر از آنچه خودش هرگز تصورش را بکند، با افرادی متفاوت مانند خودش، همذات پنداری کند.



5070fc.webp


آیا دوستان او به آنیماگوس هایی تبدیل می شدند؟

باور این واقعیت سخت است که چهار غارتگر معروف داستان، به انیماگوس هایی تبدیل نمی شدند. با این حال، صرفاً به دلیل این شرایط ریموس بود که آنها تصمیم گرفتند در وهله اول این فرآیند سخت را پشت سر بگذارند. وقتی آنها در دومین سال زندگی خود دلیل ناپدید شدن ماهانه ریموس را کشف کردند، او را از خود دور یا فکر دیگری درباره او نکردند. درعوض، آنها متوجه شدند که در کنار او به شکل حیوانی خواهند بود و به این نتیجه رسیدند که او دیگر به تنهایی هرگز مجبور به تحمل ماه کامل نخواهد شد.

با دانستن این موضوع، به راحتی می توان این حقیقت را باور کرد که اگر او یک گرگ نما نبود، تبدیل شدن به یک انیماگوس، هرگز به ذهن دوستانش خطور نمی کرد. اما آیا باید غارتگران را دست کم گرفت؟ این چهار گریفیندوری در تمام مدت اقامتشان در هاگوارتز، به ماجراجوئی های مختلف و معروفی می پرداختند و از خط قرمزهایی عبور می کردند. دیگر دانش آموزان این داستان جادویی، که توانایی ایجاد شرارت هایی به مانند آن ها را داشتند، دوقلوهای ویزلی بودند. باورش سخت نیست که غارتگران به روشی دیگر تصمیم می گرفتند انیماگوس شوند. خواه تلاشی برای آسان‌تر کردن کارهای يواشکی شان در اطراف قلعه و محوطه باشد، یا یک ماجراجویی هیجان‌انگیز به منظور سرگرمی، اینگونه تصور میکنیم که قطعاً احتمال این واقعه وجود داشت که آنها با تمام این تفاسیر، این مسیر را طی می‌کردند.


*منبع: مجیک سنتر


چه می شد اگر ریموس لوپین هرگز یک گرگینه نمی شد؟

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MARIA₊✧ و -FãTéMęH-

حدیث امن زاده

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
16/5/23
ارسال ها
501
امتیاز واکنش
2,491
امتیاز
183
سن
16
زمان حضور
11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
ad8671.webp


آیا او معلم هاگوارتز می شد؟

زمانی که آلبوس دامبلدور لوپین را در یک کلبه متروکه در یورکشایر پیدا کرد و از او خواست که به عنوان معلم به هاگوارتز بازگردد، لوپین تنها به شرطی این درخواست‌ دامبلدور را پذیرفت که به او گفته شد می‌تواند به شکلی نامحدود از معجون استخوان گرگ استفاده کند (این معجون در واقع نحوه تغییر شکل او به یک گرگینه خواب آلود معمولی را محدود می کرد). البته این معجون به لطف دشمن قدیمی اش اسنیپ برای او محیا شد. با این حال، زمانی که در هاگوارتز بود، ثابت کرد که معلمی فوق العاده با استعداد است. لوپین قطعا بهترین معلم دفاع در برابر جادوی سیاهی بود که هری تا آن لحظه داشت. چه زمانی که در حال آموزش نحوه مقابله با بوگارت بود، چه آن زمان که به کمک هری شتافت تا در برابر دمنتور ها قوی باشد و یا چه زمانی که اعتماد به نفس نویل را در برابر اسنیپ موجب شد.


لوپین یک معلم کاملا فوق العاده بود! بنابراین، به راحتی می توان این حقیقت را باور کرد که او به هر حال روش خود برای تدریس را پیدا کرده بود. شخصیت او مطمئناً مناسب این حرفه بود، و ما کاملاً می‌توانیم این حقیقت را درک کنیم که با سایر اساتید (شاید نه اسنیپ) به خوبی کنار آمد، بدون آنکه نگران باشیم که راز او را متوجه شوند و یا فاش کنند.

در واقع، اگر او راه بازگشت به هاگوارتز را برای تدریس پیدا کرده بود، می‌توانیم اینگونه تصور کنیم که او معلم دفاع در برابر جادوی سیاهی بود که یک سال خوب را برای شاگردان در این درس به ارمغان آورد.



b292ec.webp


با این حال، به دلیل شرایط خود، ریموس مجبور شد یک زندگی بسیار گذرا را تحمل کند، از شغلی به شغل دیگر و مکانی به مکانی دیگر. او همیشه باید زمانی که مردم متوجه رفتار و ویژگی‌های او می‌شدند، به این نقل مکان ها ادامه می‌داد. او باید کارهایی را انجام می داد که از توانایی او کمتر به نظر می رسيد و مجبور بود خود را بی ارزش جلوه دهد. بنابراین، نمی‌دانیم که اگر ریموس می‌توانست زندگی عادی‌تری داشته باشد، چه زندگی و شرایطی در انتظارش بود. ممکن بود که راه پدرش را دنبال کند و یا مثلاً در وزارت جادو مشغول به کار شود. شاید تدریس هرگز در مسیر زندگی او قرار نمی گرفت. با این حال، ما توانایی این را نداریم که احساس کنیم لوپین در نهایت،راه خود را به هاگوارتز پیدا نمی‌کرد.
او به عنوان یک معلم متولد شده بود، معلمی که مورد علاقه بیشتر شاگردانش بود و در کارش عالی و بی نقص بود.

*منبع: مجیک سنتر


چه می شد اگر ریموس لوپین هرگز یک گرگینه نمی شد؟

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MARIA₊✧ و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا