خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

هلیا فکوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/21
ارسال ها
28
امتیاز واکنش
322
امتیاز
168
سن
18
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
آری این نگاه تو بود که آتش درونم را شعله‌ور کرد.
و این سردی سخنان تو بود که وجودم را منجمد کرد.
تنها دروغان محض تو برای نابودی من بود که این‌گونه دیوانه گشتم!
و تَبَسمت اولین یادگار در ذهن سیاهم پدیدار خواهد ماند جانا!
باز هم حقیقتِ حماقتم، جلوی چشمانم جان گرفت و تو باز هم در تلاش برای خرد کردن دوباره‌ی من بودی!
و چه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته جانان | هلیا فکوری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، ᭄⌬෴ثــنا قاسـمی෴⌬᭄، Saghár✿ و 7 نفر دیگر

هلیا فکوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/21
ارسال ها
28
امتیاز واکنش
322
امتیاز
168
سن
18
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
خیره حلقه‌ای ماندم که به یک‌باره وجودم از دیدن آن یخ بست!
آمده بود حماقتم را دوباره به یاد ذهن خسته‌ام بیاورد؟
یا دوباره لذّت بَرَد از تکه‌های قلبم؟
خیره به حلقه ازدواج‌اش یک قدم به پرتگاه پشت‌ِ سَر برداشتم!
چشمان جانانم را ترس محاصره کرد!
نه جانانم، من دِگر تحمل خرد شدن دوباره را ندارم!
پایان می‌دهم به این حماقت... ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته جانان | هلیا فکوری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، ᭄⌬෴ثــنا قاسـمی෴⌬᭄، Saghár✿ و 7 نفر دیگر

هلیا فکوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/21
ارسال ها
28
امتیاز واکنش
322
امتیاز
168
سن
18
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
- نه!
فریادش گوش فَلک را کَر می‌کرد!
چه میشد جانا که نگرانیت از سر عشق باشد نه ترحم؟!
التماس می‌کرد و من کَر شده بودم!
عشق برتر است یا جنون؟!
جانانم اشک می‌ریخت و من کور شده بودم!
عشق برتر است یا جنون؟!
من حسش می‌کنم این عشق است، اما حماقت گذشته سرپوشی می‌گذارد بر این احساس!


دل نوشته جانان | هلیا فکوری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿ و 6 نفر دیگر

هلیا فکوری

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/7/21
ارسال ها
28
امتیاز واکنش
322
امتیاز
168
سن
18
زمان حضور
1 روز 3 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
- به عشق جنون‌وارمون قَسَمِت میدم، صبر کن!
چه گفتی جانا؟ دوباره شدم عاشق تَب‌دار که صدایش در گوشم منعکس شد:
(چیزی به نام جنون از سر عشق وجود نداره!)
پوزخندی گوشه دهانم جای گرفت و با تمسخر گفتم:
- جانا فراموش کردی، این فقط یه حس دوست‌داشتن و وابستگیه؟!
کنایه‌ام کوبنده‌ترین بود برای مرد روبه‌رویم!
- وجود داره! اگه... اگه وجود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته جانان | هلیا فکوری کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SelmA، FaTeMeH QaSeMi، ᭄⌬෴ثــنا قاسـمی෴⌬᭄ و 7 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا