خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
این بار بنده با سری جوک‌های حیفِ نون آمده‌ام.
سرتان را درد نمی‌آورم و به سراغ اصل مطلب می‌روم.
طبق گفته‌های قبل اسپم نفرستیدو
لطفا نشه فراموش 4یا5:tongueym:


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: Whisper

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
حیف نون لَنگ بوده با کشتي ميره سفر
وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟







ميگه نه بابا همش استرس داشتم
هي مي گفتن لَنگرو بندازين تو آب.
***
حیف نون ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷد ﺷﻠﻮﺍﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩ...

ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ عنتر ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﮐﻪ پشت میکروفون گفت ؛ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪﺍ ااااا ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪﺑﯿﺎﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ
***
حیف نون با عینک دودی
تو خیابون خواهرشو می بینه

یه کشیده میزنه در گوشش

میگه : نصف شبی داری کجا میری

خواهرش میگه :
داداش عینکتو بردار

حیف نون عینکشو بر میداره

یکی دیگه میزنه و میگه :

از دیشب تا حالا کجا بودی:straight_face:
***
حیف نون با شنیدن اذان ظهر افطار کرد

بهش گفتن چرا افطار کردی؟

گفت: خوب اذان گفتن

بهش گفتن این اذان ظهر بود

گفت؛ کوفت بگیره... چقه شبیه اذان مغرب بود


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
به حیف نون میگن با بالش جمله بساز، میگه: یه گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش!!!
میگن: نه این بالش، اون یکی بالش،
میگه: با تفنگ زدم به اون بالش!!!
میگن: اصلأ بالش رو بی خیال شو؛ با تشک جمله بساز!


میگه: تو شک داری زدم به بالش؟!!!
میگن: نمیخواد اصلأ با پتو جمله بساز!
میگه: پَه تــو شک داری زدم به بالش!!!
میگن:آقا غلط کردیم اصلا با تـ*ـخت جمله بساز!
میگه:خیالت تـ*ـخت، زدم به بالش!!!‎
***
حیف نون توی خونه با بچش نشسته بوده میگه

بذار هوش بچم رو تست کنم
.با دهنش میگه تق تق

بچه : بابا در ميزنند

حیف نون : من بودم بیشعور

بچه : بابا شما که کلید داري




حیف نون : حتما مادرته ،

تو بشین خودم باز میکنم.
***
حیف نون یه آینه پیدا میکنه



میگه این عکس چقد برام آشناس!


دوستش آیینه رو ازش میگیره نگاه میکنه، میگه خره این منم دیگه
***
حیف نون یه گوشی پیدا کرد

صاحبش زنگ زد گفت عکس خانوادگی دارم میشه زودتر پس بدی







حیف نون گفت:نمیرم تو گالری داداش خیالت راحت
ولی خاک تو سرت با زن گرفتنت


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
به حیف نون ميگن جورابات چرا يكيش قرمزه يكيش آبي؟






ميگه نمي دونم، يه جفت ديگه هم توخونه دارم، همين جوريه!
***
پشــــت نويسي كارت عروسی حیف نون :




حاج حسينعلی و خانواده محترم بجز كرمعلی
‏خاک توسرتون با اون بچه بزرگ كردنتون!




اصلأ نميخــــواد بياين
***
از حیف نون پرسيدن: اخبار چيه؟!






گفت: برنامه اي در تلويزيون كه تا ثابت نكنه همه دنيا از ما بدبخت تره، ول كن نيست!
***
حیف نون سمند میخره،
سوار که میشه صدای يه خانم میاد:

درب خودرو باز است..!

در رو می بنده یواشکی میگه:


بستم جیگر....!!
کجایی بیا بیرون....!!!!


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
حیف نون با ماشین قراضش میزنه به یه ماکسیمای نو



با هزار زور وزحمت از راننده رضایت میگیره


تو 4 راه بعدی دوباره میزنه به همون ماکسیما سرشو از ماشین بیرون میاره میگه : برو برو منم
***
ﺍﺯ حیف نون پرسیدن:

ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻮﺍ ﺳﺮﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﺜﻶ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ 5: ﺩﺭﺟﻪ
ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﮔﻪ ﺑﺸﻪ ﺻﻔﺮ ﭼﯽ؟

ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻣﯿﭽﺴﺒﯿﻢ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﮔﻪ ﺷﺪ ﻣﻨﻬﺎﯼ 5 ﺩﺭﺟﻪ ﭼﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﺨﺎﺭﯾﺎ ﺑﻐﻞ ﻣﯿﮑﻮﻧﯿﻢ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﻨﻬﺎﯼ 10 ؟



ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻧﻮﻗته ﮐﻪ دیگه ﺑﺨﺎﺭﯾو ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻮﻧﯿﻢ
***
به حیف نون گفتن یه حقیقت زندگیت رو بگو که کسی نمیدونه.
.
.
.گفت من و زنم شاغلیم به زنم گفتم من خرج خونه رو میدم تو هم کرایه خونه
.
.ولی نمی دونه که خونه مال خودمه
.
.
.درامد کاملا حلال‎‌‌‌
***
حیف نون با نارگیل میزنه تو سر دوستش،

طرف از درد زیاد گریه میکنه.

یکی میاد میگه دیونه چرا با نارگیل زدی تو سر رفیقت؟





حیف نون میگه: آخه رو حرفش وایستاده میگه فقط پیاز اشک آدمو درمیاره


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی.


بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک
***
حیف نون و رفیقش میرن از طلا فروشی دزدی

دوستش با طلا ها فرار میکنه
حیف نون صندلی میزاره تو مغازه میشینه


بعد پلیس میاد دستگیرش میکنه ازش میپرسه چرا تو فرار نکردی

میگه ما از اول توافق کردیم طلاها مال اون مغازه مال من
***
حیف نون میفته تو چاه...

یه نفر ردمیشه میگه:

صبر کن الان میرم ۲،۳ نفرمیارم...



حیف نون میگه: برو ۵ نفر بیار، منو میترسونی

هیچ غلطی نميتونين بکنید
***
تو موبايل فروشی بودم حیف نون با يه کيسه نايلونی اومد يه موبايل خرد شده رو ريخت روی ميز فروشنده گفت :



اين موبايلی که به من دادی خراب بود!
فروشنده با تعجب گفت : يعنی چی؟!
گفت : رفتم بالای پشت بوم گذاشتمش رو حالت پرواز ، انداختم پايين کار نکرد ، اينو عوض کن!!!
پاساژ رو بستن... فروشنده بسـ*ـتری شد تیمارستان میگن موبایل میبینه جیغ می کشه


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
حیف نون رو میبرن افریقا یه تمساح نشونش میدن میگن شما تو کشورتون به این چی میگین
..
..
..
..

..
..
..
حیف نون میگه:
ماغلط بکنیم به این چیزی بگیم نوکرشم هستیم
***
حیف نووون میره مصاحبه برای استخدام


ازش میپرسن قشنگترین شهر دنیا کجاست؟

میگه:سانفرانسیسکو




بهش میگن بنویسش

میگه : غلط کردم، قم
***
حیف نون رفته بود پارک میبینه یه زوج جوانی باهم صحبت میکردن

شوهره به خانمش میگه الان چه بویی میاد؟اونم میگه بوی عشق،صفا وصمیمیت :love_struck:


حیف نون یاد میگیره و برمیگرده خونه خودش به زنش میگه :بیا اینجا ببینم،الان چه بویی میاد؟

زنش بیچاره میگه :به خدا من نبودم
***
حیف نون ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ، ﻗﺎضی ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﮎ تو سرت این چهارمین باره که میارنت اینجا







حیف نون میگه خاک تو سر خودت که همیشه اینجایی


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,202
امتیاز واکنش
17,925
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
حیف نون با آرنولد میرن گاو صندوق بزنن...
آرنولد چراغ قوه رو نگه میداره حیف نون لگد میزنه باز نمیشه!!!







حیف نون چراغو میگیره آرنولد یه لگد میزنه صندوق باز میشه .! حیف نون میگه :اینجوری چراغو میگیرن بدبخت، فهمیدی ؟
***
قُل مراد حیف نون رو تو خیابون میبینه که یه کیسه رو دوشش میبره ، میپرسه :

چی تو کیسه ات داری ؟

حیف نون : مرغه ، میبرم خونه !

اگه بگم چند تا مرغ تو کیسه داری یکیشونو بهم میدی ؟

حیف نون : تو بگو ، اصلا جفتشونو میدم بهت !

خوب اممممممممم ، پنج تا ؟
***
تفکرات عمیق حیف نون...















اگر ادیسون نبود باید در تاریکی تلویزیون می‌دیدیم:broken_heart:


حیف نون

 
  • قهقهه
Reactions: عروس شب
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا