خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک لباس صورتی

در خیالم بافتم


نقشه خورشید را

روی آن انداختم


یک کبوتر، آن طرف

با پر و بال سفید


آشیانه کرده بود

بر درخت سبز بید


در کنار آن درخت

چشمه بود و رود و سنگ


آن خیال صورتی

شد لباسی رنگ رنگ


رودابه حمزه‌ای


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
خورشید خانم که خسته بود

رفت پشت اون کوه کبود


هلال ماه ابرو کمان

نشست کنار آسمان


ستاره‌ها دور و برش

الماس‌ می‌ریختند به سرش


وقتی که شب سحر شد

خروس از آن خبر شد


قوقولی قوقو را سر داد

به بچه‌ها خبر داد:


کی خواب و کی بیداره

صبح شده وقت کاره


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
برف آمده شبانه

رو پشت‌بام خانه


برف آمده رو گل‌ها

رو حوض و باغچه‌ی ما


زمین سفید هوا سرد

ببین که برف چه ها کرد


رو جاده‌ها نشسته

رو مسجد و گلدسته


برف قاصد بهاره

زمستان‌ها می‌باره


سلام سلام سپیدی

دی‌شب ز راه رسیدی؟


پروین دولت آبادی


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما کودکانیم

شیرین زبانیم


تنها و با هم

کتاب می‌خوانیم


ما در دبستان

شادیم و خندان


چون گل که دارد

جا در گلستان


گفتار ما خوب

هر کار ما خوب


با هر کسی هست

رفتار ما خوب


عباس یمینی شریف


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک دوست دارم

که مهربان است


جایش همیشه

در آسمان است


او صورتم را هی می‌کند ناز

یا توی گوشم می‌خواند آواز



اسمش نسیم است

آرام و شاد است




بابای خوبش

آقای باد است


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
خبر خبر خبردار

گل آمده به بازار


یکی، دو تا، نَه، ده تا

نَه ده، نَه صد، چه بسیار


به برف و سرما گفته

برو خدانگهدار


خبر خبر شبانه

درخت زده جوانه


دوباره بر سرش بست

شکوفه دانه دانه


به روی شاخه ای ساخت

پرستو آشیانه


خبر خبر خبرهاست

میان باغ غوغاست


کدام را بگویم

که هر چه هست، زیباست


خلاصه خبرها

بهار خوب و زیباست


مصطفی رحماندوست


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی دیوار حیاط

می‌نشیند شاپرک


بال‌های نازکش

طفلکی خورده ترک


ساکت و بی‌حرکت است

شاید او سردش شده


نه گمانم زخم او

باعث دردش شده


شاپرک جان تشنه‌ای؟

چیزی آیا خورده‌ای؟


ساکتی حرفی بزن

خانه را گم کرده‌ای؟


زیر نور آفتاب

شاپرک خوابیده است


حتماً او در خواب خود

باغ گل را دیده است


می‌کشد خمیازه ای

می‌روم نزدیک‌تر


حال او بهتر شده

شاپرک جانم بپر


سعیده موسوی زاده


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
کفشای مامان

پاشنه بلنده


وقتی می‌پوشه

نی نی می‌خنده


حالا پوشیده

کفشا رو نی نی


میگه مامان جون

منو می‌بینی؟


بزرگ شدم من

قدم بلنده


چرا باباجون

به من می‌خنده؟


مامان میگه جان!

چه کاری کردی!


پاهاتو توی

کفش من کردی؟


مهری طهماسبی دهکردی


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی که من مامان بشم

چادر مشکی می‌پوشم

کفش زرشکی می‌پوشم



دامن چین‌دار


روسری می‌ندازم سرم

یک کیف گنده می‌خرم


می‌رم به بازار


شلوار و مانتو می‌پوشم

مقنعه‌ی نو می‌پوشم


می‌رم سر کار


می‌گم مامانِ گل من

عروسک خوشگل من

خدانگهدار


مریم اسلامی


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی انگشت بهار

شاپرک می‌خندد


بال‌هایش را، باز

می‌کند، می‌بندد


شاپرک می‌داند

که بهار آمده است


بر سرِ کوه، نسیم

باز چادُر زده است


از هوا انگاری

بوی گل می‌بارد


شاپرک در چشمش

آسمانی دارد


چشمه می‌جوشد باز

مثل آوازِ بهار


شاپرک می‌داند

هست آغاز بهار


شاپرک بالش را

لحظه‌ای می‌بندد


عکس او در چشمه

مثلِ گل می‌خندد


جعفر ابراهیمی


شعر های کودکانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا