~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

fatemeasadi13761376 · 19/4/24

سلام دوستان من دنبال یه رمانی هستم که دقیق یادم نیست همه چیشو ولی اسم شخصیت هاش سیاوش ورها بود که پسره خیلی پدرشواذیت میکردخانواده پسره ام مذهبی بودن اماپسره نبود وتوی پارکا بریک دنس میرفت با پارکور کار بود لطفا کسی میدونه بگه حتما

daryam1 · 20/4/24

mono گفت:
سلام من دنبال یه رمان میگردم که نقش اصلیش، امیرحافظ یه کارگر چوب بر سادست و هزینه‌ی خواهر برادر و خواهرزاده هاشو تامین میکنه چون مامان باباشون تو بچگی مردن و دوتا از خواهر برادرا معلولیت جسمی داشتن. اول امیرحافظ عاشق یه دختری میشه که خیلی پولدار و قرطی بوده بعد دختره با یکی از فامیلاش بهش خیـ*ـانت میکنه و امیرحافظم به پیشنهاد خانوادش با زنش ازدواج میکنه... کسی این رمانو یادش هست؟

فکر کنم سقوط بود

daryam1 · 20/4/24

fatemeasadi13761376 گفت:
سلام دوستان من دنبال یه رمانی هستم که دقیق یادم نیست همه چیشو ولی اسم شخصیت هاش سیاوش ورها بود که پسره خیلی پدرشواذیت میکردخانواده پسره ام مذهبی بودن اماپسره نبود وتوی پارکا بریک دنس میرفت با پارکور کار بود لطفا کسی میدونه بگه حتما

سلام تعلیق بود چاپ شده به نظرم

Aram Mah · 1/5/24

سلام.خیلی دنبالشم.رمان در مورد دختر مهندسی با ضریب هوشی بالا عه( 16 سالگی دانشگاه رفته همراه برادرش)که با خواهرش و نامزد (ترانه)برادرش(ارس) زندگی می کنه.و از دو قلو هایی که حاصل نامردی نامزدش(پسرعموشه)و خواهر بزرگ ترشه مراقبت می کنه.در تصادفی قل دختر دوقلو ها 9 ماه تو کما میره و شخصیت اصلی تمام اعضای قابل اهدا رو اهدا می کنه و قلبش به بچه مردی میرسه که با دختر تصادف کرده و از قضا این مرد پسر استاد دانشگاه دختر هم هست..شخصیت اصلی مرد که با دختره ازدواج می کنه برادرزاده استادشه که اگه اشتباه نکنم اسمش امیرارسلان.همچنین برادر دختره به خاطر قتل پدرشون که می خواست به دختره(شخصیت اصلی) دست درازی کنه اعدام میشه و مادر بزرگ و عموی دختره رضایت ندادن و ...

رضوانی ۹۶ · چهارشنبه در 12:41

سلام من دنبال یه رمان میگردم دو تا فصله بودش که فصل دوم راجب بچه های شخصیت های فصل یک بودش فصل اول فقط دوتا شخصیتش رو یادم میاد اگه اشتباه نکنم لعیا و نیما که نیما شخصیت مرد اصلی نبود یه جورایی رقیب شخصی اول بودش لعیا یه روز که خونه ی نیما رفته بود حافظش رو از دست میده و زن نیما میشه بعدش حافظشو به دست میاره سعی میکنه برگرده به شخصیت اصلی که نیما میفهمه
نیما تشکیلات مافیایی داشته که اخر فصل ۱ میفته زندان بخاطر لعیا و لعیا و نیما یه بچه هم داشتن که اخرش دزدیده میشه توسط آدمای نیما
فصل دوشم راجب بچه های ایناست که یکی از دخترعمو ها دزدیده میشه میبرنش دبی که اونجا یکی از بچه های شخصیت اصلی میخرتش و اونیکی دختر عمو میره خارج توی یه تشکیلات مافیایی برای پیدا کردن اون دختره که رفته دبی اخرش هم یادمه این بچه ها همه جمع میشن و ازدواج میکنن

daryam1 · چهارشنبه در 17:45

Aram Mah گفت:
سلام.خیلی دنبالشم.رمان در مورد دختر مهندسی با ضریب هوشی بالا عه( 16 سالگی دانشگاه رفته همراه برادرش)که با خواهرش و نامزد (ترانه)برادرش(ارس) زندگی می کنه.و از دو قلو هایی که حاصل نامردی نامزدش(پسرعموشه)و خواهر بزرگ ترشه مراقبت می کنه.در تصادفی قل دختر دوقلو ها 9 ماه تو کما میره و شخصیت اصلی تمام اعضای قابل اهدا رو اهدا می کنه و قلبش به بچه مردی میرسه که با دختر تصادف کرده و از قضا این مرد پسر استاد دانشگاه دختر هم هست..شخصیت اصلی مرد که با دختره ازدواج می کنه برادرزاده استادشه که اگه اشتباه نکنم اسمش امیرارسلان.همچنین برادر دختره به خاطر قتل پدرشون که می خواست به دختره(شخصیت اصلی) دست درازی کنه اعدام میشه و مادر بزرگ و عموی دختره رضایت ندادن و ...

سلام شبیه «در جگر خاریست»

s_y · جمعه در 11:41

سلام من دنبال یه رمان هستم
یه زن و شوهری بودن که یه شب که شوهرش سرخوش کرده بود تصادف میکنه و به زنی که حامله بوده میزنه و میمیره بعد شوهر زنه که کشته شده شرط میزاره که اگه زنه از شوهرش طلاق بگیره با اون ازدواج کنه اون رضایت میده که شوهرش از زندان آزاد کنه

و دختره برای نجات شوهرش قبول میکنه و طلاق میگیره با مرده ازدواج و مرده یه دختر کوچیک هم داره و یه زندگی معمولی داره و دختره بعدها عاشقش میشه بچه دار هم میشن

daryam1 · جمعه در 21:51

s_y گفت:
سلام من دنبال یه رمان هستم
یه زن و شوهری بودن که یه شب که شوهرش سرخوش کرده بود تصادف میکنه و به زنی که حامله بوده میزنه و میمیره بعد شوهر زنه که کشته شده شرط میزاره که اگه زنه از شوهرش طلاق بگیره با اون ازدواج کنه اون رضایت میده که شوهرش از زندان آزاد کنه

و دختره برای نجات شوهرش قبول میکنه و طلاق میگیره با مرده ازدواج و مرده یه دختر کوچیک هم داره و یه زندگی معمولی داره و دختره بعدها عاشقش میشه بچه دار هم میشن

سلام
اسمش «اعدام یا انتقامه» از شیوا بادی که چاپ شد و به قصاص و تقاص تغییر کرد.

مبینا هاشمی زاده · امروز در 16:40

سلام یه رمان خونده بودم رمان ترسناک بود
خلاصش این بود که ۳تا دختر ایرانی تصمیم میگیرن که یه سفر خارجی برن ولی چون از پرواز جا میمونن مقصدشون رو به سمت کشور استرالیا تغییر میدن اونجا با ۳ تا پسر ایرانی برخورد میکنن که از قضا یکی از این دخترا و پسرا همدیگرو میشناسن . اینا باهم توی یک روستا در شهر ملبورن یه خونه برای اقامتشون اجاره میکنن که تو اون خونه یه سری اتفاقای ترسناک میوفته . لطفا اگر میدونید اسم رمان رو بگید

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

ناظر آزمایشی + گوینده آزمایشی

ناظر آزمایشی + گوینده آزمایشی

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

ناظر آزمایشی + گوینده آزمایشی

عضو جدید انجمن

ناظر آزمایشی + گوینده آزمایشی

عضو جدید انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین