خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دلم زمزمه ی حرفهای توست
در دلم سوداگری معنای توست

در دلم معرفتُ مهر تمنّا میکند
در دلم خنده ی تو طوری تقلّا میکند

در دلم کبوترِ نغمه سُرا دمیخواند
در دلم بلبلِ شیدا به سَمَن میخواند

در دلم سروِ خرامان زِ حیا سَر پوشید
در دلم کاجِ بلند قامتِ تو رُخ پوشید

در دلم گله چرا؟ شکایتی ننمودم
در دلم زِ کودکی برای خود بِسرودَم



عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوشا به بختِ بلندم که تو در کنارِ منی
هوا خواهِ توام تو تمام کارِ منی
قدم بر دیده گذاشته ای بی منت
تو مجنونِ عاشق در دیارِ منی
یک گوشه ی چشمت شد منزلِ جانم
چه لطفی دارد که تو محرمِ اسرارِ منی
حصار تو شد سر رشته ی حالِ خوشم
تو همان مکملی که برای کمالِ منی
شبِ سیاه را روشنابخشی یارِ جانم
روا نیست که نگویم تو همان چشم خمارِ منی
در سایه ی لطفت پادشهی کردم من
ای نرگسِ مستانه ی من زیباییِ انتظارِ منی
هم نشینِ دلم تو را دوست دارمت
تویی شب و روزم تمامِ افکارِ منی
زِ سرِ شوقِ تو ایام به کام است عزیز
خوشا به بختِ بلندم که تو در کنارِ منی .​


عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل به تو بستمُ خزانم گلستان شد
عشق شکوفه زدُ دل جوانه ی خندان شد

باده باده نوش کنُ بزن بر تار خویش
محفل را دگرگون کنُ چنگ زَن بر سازِ خویش

هوای عاشقی سر گرفت در دیارِ جانان
حضورِ گرم تو طوفان گرفت در دریای بی جان

بخند که خنده ات زیبایی را دوچندان میکند
بخند که آرامش زِ تو درس میگیردُ حیران میکند

الفبای عاشقی را درس دادیُ آغاز عشقم شدی
چه خوب الفبایی بود حال که عاشقِ هم شدیم.



عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
این حکایت ها تمام نمیشود
اتمامِ هر دری ، دری دگر شود

از ریا پر شد تمام جهان
این دردها کاش تمام شود.


عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
زمان درگذراست تا بگیرد روزهای در عبورِ عمر را
زمان در گذر است تا تماشا کند عاشقانه های من وَ تو را

زمان رقصاندنِ برگِ پاییز است بر شاخه ی ناتوانِ درخت
زمان پوشیدنِ لباسِ سفیدِ عروس است بر تنِ بی پوششِ درخت

زمان خواندنِ صدای ِ بلبل است در گوشِ شکوفه ی پُر امیدِ بهار
زمان لالاییِ خوشِ تابستان است در زوالِ گرمِ انتظار

زمان تمام عاشقانه های من وَ توست تا معنا گیرد عشق
زمان کلامِ محبتِ من وَ توست که سَر گیرد معنای زیبای عشق .​


عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
سبکبالُ آرام پَرِ پروازم را گشودم
خستگی را خواباندمٌ دوباره شعری بِسرودم

هوای مرغابیِ خیال را پَر دادم بر دلِ آبیِ آسمان
فراموش کردم هر آنچه که غم را نشاند بر دلِ مهربان

نقاره به دست گرفتمُ رنگین نواختم حالِ روزگارم را
تا نیاید در خاطرم غم ها و بیقراریها پیدا.​


عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرنشینِ تمامِ بیقراریهایت شدم
پرواز را نوشتمُ بر بالش سوار شدم

از پایین دیدنت تجربه ی همیشگی بود
حالا از بالا دیدنت جلوه ی دیگری بود

خنده بر چهره سوار کردمُ پریدم از غم
چشم گشودمُ دیدم شدم سواره ای لنگ

خم به ابرو نیاوردمُ اینبار جسورتر پریدم
اما وای به حالِ بالم که شکستُ دیگر آرزو شد پریدن

قدم را اندازه برداشتن هنر است و هنرمند میخواهد
بالِ پرواز را گشودن تجربه ای بی غرور میخواهد.​


عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نَم نَمک آمدیُ حالا سلطانِ قلبم شدی
خرابه ای بودمُ تو ساختی مرا،یارم شدی

سرزمینم هوای نفسهای تو را پُر کرده
عطرِ وجودت را گرفته ُ حالِ مرا ناب کرده

من نوشیدم از میِ مِیِستانِ بهشتِ تو
سیراب شدم از نوشیدنیِ نابِ دستانِ تو

تو دامادِ عرشِ کبریایی ام شدی سالارِ من
تو لالاییِ شبِ گیسُوانم شدی سلطانِ من

خلوتُ تو مهمانِ عزیزِ دلِ زهرایید
نفس میگیرم از حضورت، جانُ دلِ زهرایید

صورتت ماهِ تمامِ من است، تمامِ عشقِ پاکِ من
چشمهایت روشناییِ خانه ام،ستاره ی شبهای من.



عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، yeganeh yami و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
شروع تو آغازِ لحظه های من است
هوای تو نفس های هر دمِ من است

من سرزمینی از عشق را ، باغبانم
تو خورشید، من ،گرما را می مانم

سلام که میدهی هر صبح به ذوق
جان میگیرد وجودم از نگاهی پر شوق

میکده ای با نام تو بنا کرده ام همین حوالی
میخانه ای با عطر تو ساخته ام بیایی و بمانی

به سرزمین من قدم که میزنی شاهِ من
دلم را به تاراج و سرخوشی میبری جانِ من

ما یک دل نه ، بلکه هزار دل ، عاشقیم
یقینا افسانه نیستیم همراه و همدلیم.



عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خاکِ قدمهای تو را ، قدم ،قدم مهر باران می کنم
هستیُ هر لحظه را ، فدای لبخندت کنم

گل کنارت سر به پایین افکنَد افسانه ی یِکه ی من
تو گلی با گل نشستن با دلم هم نَوایی میکند آرامِ من

دستهای پُر زلطفت را هزاران بار میبوسم تمامِ هستیَم
مادرم ای مظهرِ نورُ صفای بی بدیل،
کاشانه ام

نامِ تو شد در تمامِ لحظه ها بهترین خاطره ی افکارِ من
مادرم عمر منی تابُ قرار بی تو نباشد لحظه ای حاصلِ من.



عاشقانه‌های زهرا عاشوری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Setareh7
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا