خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
  • شروع کننده موضوع Cinder
  • تاریخ شروع

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع

نگاهی به آثار «حسین علیزاده» به بهانه ۶۷ سالگی این هنرمند برجسته
عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز
موسیقی ما - «موسیقی شجاعتِ من است.» این را «حسین علیزاده» در یکی از گفت‌وگوهایش بیان کرده؛ شاید بتوان با همین جمله به شناخت روشنی از آهنگسازی رسید که نیم قرن است سرافرازانه بر بلندای قله‌ی هنر ایران ایستاده است و هر اثری که خلق کرده، یکی پس از دیگری تشخص خود را یافته و در تاریخ معاصر ماندگار شده‌اند. هرچند محدود کردن او به آثار موسیقایی‌اش و حتی تأثیری که روی آهنگسازان دیگر گذاشته و تربیت شاگردانش، نادیده گرفتنِ بخش مهمی از او و هنرش است. او در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، چاووش و دانشکده‌ی هنرهای زیبا تأثیراتِ بسیار گذاشته، اما باز هم نمی‌توان زندگی‌اش را در این‌ها جست‌وجو کرد؛ او را باید هنرمندی روشنفکر دانست که در تمامی این سال‌ها با آثار و اظهار نظرهایش تلاش کرده تا نقش یک مصلح اجتماعی را ایفا کند؛ ‌به همین خاطر است که می‌گوید: «اثر هنری زمانی اثر هنری محسوب می‌شود كه جامعه نسبت به آن آگاه باشد. هرچه سطح آگاهی جامعه بیشتر باشد، هنرمند متعهد هم بیشتر سر ذوق می‌آید و كار می‌كند و هم پویاتر می‌شود. این تعاریف «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» تعاریف كاملی نیستند. در واقع هنر برای جامعه‌ای با تمام روابط انسانی‌اش ساخته می‌شود. با توجه به روابط انسانی و كش و قوس‌های موجود در آن است كه اثر هنری به وجود می‌آید. در هر جامعه‌ای از نازل‌ترین نوع موسیقی تا عالی‌ترین نوع آن تولید می‌شود و هر كدام مخاطب خودش را دارد و این خاصیت آثاری است كه در جامعه ساخته می‌شوند.»

علیزاده در روزگاری زیسته که بزرگان بسیاری در آن نفس می‌کشیده‌اند. نورعلی برومند، عبدالله دوامی، محمود کریمی، علی‌اکبر شهنازی، هوشنگ ظریف، سعید هرمزی، یوسف فروتن و حبیب‌الله صالحی و بزرگان دیگر و به همین خاطر در این سال‌ها در آثارش از ردیف به عنوان معمار موسیقی بهره برده و در عین حال از فرم‌های معاصر موسیقی‌ای که در هوای آن تنفس می‌کرده، فراتر می‌رود و رویکردی متفاوت در ملودی، ریتم و فرم موسیقی پیدا می‌کند و به همین خاطر است که هارمونی در موسیقی ایران را بدون او نمی‌توان تصور کرد.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • * آثار:
حاصلِ 67 سال زندگی او شده است:
«نوای نور» دونوازی شورانگیز و تنبک مجید خلج
«من اگر پرنده بودم»، گروه‌نوازی، تصنیف و آواز به همراه گروه هم‌آوایان، انتشارت کالیفرنیا، آمریکا، شهریور ۱۳۸۸
«ماه و مه»، تکنوازی ساز شورانگیز، نشر هرمس، ۱۳۸۸
«آن و آن»، دو نوازی سه‌تار و تنبک با پژمان حدادی، نشر هرمس، ۱۳۸۷
«سرود گل» اجرای گروهی هم‌آوایان با آواز افسانه رسایی و پوریا اخواص۱۳۸۶
«سرود مهر»، ۱۳۸۶
«ساز خاموش»، ۱۳۸۶
«به تماشای آب‌های سپید» با همکاری ژیوان گاسپاریان، نشر هرمس، ۱۳۸۳
«فریاد»، موسسه دل‌آواز
«بی تو به سر نمی‌شود»، موسسه دل‌آواز
«زمستان است»، موسسه دل آواز
«سلانه» تکنوازی سازی جدید به نام سلانه، انتشارات ماهور، ۱۳۸۱
«راز نو»، انتشارات ماهور، ۱۳۷۷
«پریا و قصه‌ی دخترای ننه دریا»، انتشارات ماهور
«پایکوبی»، تک‌نوازی ابداعی با سه‌تار، انتشارات ماهور، ۱۳۷۲
«صبحگاهی»، انتشارات ماهور، ۱۳۷۰
«نو بانگ کهن»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۹
«شورانگیز»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«ترکمن» تک‌نوازی ابداعی با سه‌تار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«نوروز»، ۱۳۶۲
«نی‌نوا»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۲
«سه‌گاه» تک‌نوازی با تار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۲
«ماهور» تک‌نوازی با تار، انتشارات ماهور، ۱۳۶۱
«راز و نیاز»، انتشارات ماهور، ۱۳۶۷
«سرودهای آذربایجان»
«هم‌نوایی» تک‌نوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«نوا» تک‌نوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«راست پنجگاه»، تک‌نوازی ابداعی با تار، انتشارات ماهور
«کنسرت همایون»، تک‌نوازی ابداعی با سه‌تار، انتشارات ماهور
«آوای مهر» انتشارات ماهور، 1370.
«واریاسون‌های کردی»، ارکسترال
«عصیان»، ارکسترال
«سواران دشت امید»، ۱۳۵۶
«حصار»، ۱۳۵۶
«دستگاه نوا»
«ماهور»

در ادامه نگاهی به برخی از آثار او داشته‌ایم:


سواران دشت امید
«سوارانِ دشت امید» از کارهای ابتدایی «حسین علیزاده» است؛ قطعه‌ای که در این سال‌ها بارها توسط ارکسترهای مختلف اجرا شده است. این قطعه مبتنی بر ردیف دستگاهی موسیقی ایران است که با ریتم‌های ادواری آمیخته شده و از همان ابتدا ظهور آهنگ‌سازی را نوید می‌دهد که تکنیک و خلاقیت را توامان با یکدیگر دارد. «علیزاده» این قطعه را در دهه‌ی 50 در پادگان «فرح‌آباد» زمانی که سرباز بود، نوشت؛ در همان دوران طلایی موسیقی سنتی ایران و هم‌چنان به عنوان یکی از مهم‌ترین آثارش مطرح است. این قطعه از منظری دیگر نیز حائز اهمیت است؛ علیزاده بعد از این اثر است که از ابزار و سازهای متفاوت برای بیان مفاهیمِ مورد نیاز خود بهره می‌گیرد. «سوارانِ دشت امید» از نخستین تجربه‌های موسیقی سنتی ایران برای بیان مفهومی چون انقلاب است. خودش درباره‌ی آن گفته: «چون در ایران غالباً به موسیقی‌ای که شعر در آن حضور دارد موسیقی انقلابی می‌گویند، می‌خواستم چنین تصوری را از بین ببرم و ثابت کنم که قطعه بدون کلام هم می‌تواند چنین مفهومی را انتقال دهد و قطعه سواران دشت امید با چنین رویکرد و هدفی ساخته شد.»‌

علیزاده می‌گوید که در این اثر از ریتم‌های لنگ متروک مانده به صورت پلی‌ریتمیک استفاده کرده. یعنی جوهره چند گوشه مثل مرادخانی و خاوران در ماهور را با تخیل خود به شکل ریتمیک نوشته است. به باور او انتخاب ریتم از آن جهت نیز اهمیت دارد که راه را برای سازآرایی‌های مناسب هموار می‌کند.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
حصار
«حسین علیزاده» با ساخت قطعه‌ی «حصار» نشان داد که از همان ابتدا تا چه اندازه دغدغه‌های سـ*ـیاسی و اجتماعی داشته است. «حصار» را می‌توان در ادامه‌ی همان نگاهی دانست که در «سوران دشت امید» وجود داشت. خالقِ این اثر آن را برای همسر آن زمان دربندش نوشت و به زندانیان سـ*ـیاسی رژیم شاه هدیه کرد. خودش می‌گوید در ساخت این قطعه از خاطرات دوران کودکی‌اش از آیین‌های مذهبی الهام گرفته است. او برای قطعه‌ی «حصار» از مراسم زنجیرزنی روز عاشورا الهام گرفته: «قطعه حصار از دریچه گوش شنونده‌ای روایت می‌شود که در گوشه‌ای از میدان ناظر ورود و خروج دسته‌های سـ*ـینه‌زنی و زنجیرزنی است و جالب این که خروج این دسته‌ها در انبوهی از گرد و خاک و غبار محو می‌شوند. من برای این قطعه پایانی خاص ننوشته‌ام، بلکه پایان‌بندی این قطعه به گونه‌ای است که نشان‌دهنده همین محو شدگی دسته‌هاست که گویی ناظر این مراسم صدای سنج و ضرب زورخانه را همراه با دور شدن این دسته‌ها می‌شنود تا زمانی که محو و در غبار گم شوند.»

«حصار» در دو بخش ساخته شده است. بخش اول فضایی حماسی دارد و ریتم کار تند و رزمی است و سازهایی چون تار و ضرب زورخانه با نوازندگی «بهمن رجبی» نقش‌هایی محوری در آن دارند. بخش دوم کار اما ریتمی سنگین و اندوه‌ناک دارد که برگرفته از ریتم‌های مذهبی چون تعزیه و نوحه‌خوانی است و «بیژن کامکار» در گوشه‌ی حصار بر روی شعری از ابتهاج می‌خواند: «ای عاشقان ای عاشقان پیمانه‌ها پرخون کنید/ وز خون دل چون لاله‌ها رخساره‌ها گلگون کنید/ آمد یکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار/ تا بردمد خورشید نو، شب را زخود بیرون کنید»
«حصار» در سال ملتهبِ 56 ساخته شد و در چاووش ۳ از گروه شیدا منتشر شد و می‌توان آن را یکی از نقاط‌ عطفِ موسیقی «علیزاده» دانست. موسیقی‌ای که اگرچه جایگاهش موسیقی ردیف دستگاهی ایران است، اما در عین حال اثری مدرن است.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
نی‌نوا

«حسین علیزاده» تا انتشارِ «نی‌نوا» فعالیت‌هایش با «چاووش» را ادامه می‌داد و در این گروه آثارِ درخشانی نوشت؛ اما «نی‌نوا» یکی از مهم‌ترین آثار بی‌کلام موسیقی ایران است. او این اثر را به عنوانِ دومین اثرِ ارکسترال خود در سالِ 62 (پیش از آن اثری برای روز کارگر نوشته بود) روی دستگاه نوا نوشت و سپس آن را با ارکستر زهی آمیخت. او خود «نی‌نوا» را نوعی خاطره‌ی نویسی موسیقایی از سال‌های ابتدایی دهه‌ی 60 می‌داند و می‌گوید: «روزهای خاصی بود که هنوز هم تمام چیزهایش از جمله تلخی‌ها و شیرینی‌ها (که تلخی‌هایش بیشتر بود) برایم زنده است، ولی برای من، نی‌نوا مانند نوشتن خاطرات روزانه بود و وقتی می‌گویند که انگیزه و منظورت چه بود می‌گویم که هیچ منظوری جز اینکه خاطرات روزانه‌ام را در سال ۶۲ به زبان موسیقی بنویسم، نداشتم.»

«نی» که نوازندگی آن را «جمشید عندلیبی» برعهده داشته، نقشِ یک راوی را دارد و ارکستر او را همراهی می‌کند. این اثر را هم‌چنین می‌توان از نخستین آثارِ موسیقایی ایران دانست که در آن فرم موسیقی چندصدایی آمده است. او دو سال زمان وقتِ نگارش این اثر کرد و در یکی از گفت‌وگوهایش از تأثیر مثنوی معنوی نیز می‌گوید: «به خودم گفتم اگر بخواهم با او همراه بشم؟ گفتم بشنو از نی‌چون حکایت می‌کند. بعد گفتم نی باید یک نقشی داشته باشد، اما چه نقشی؟ نی بیاد سولو بزند؟ بعد فکر کردم یک کاری کنم که نکرده باشم یا نشده باشد و یک فرم نی و ارکستر باشد که بالاخره نی‌نوا شد و من هم همیشه عاشق دستگاه نوا بودم و هستم و این ایدهٔ نی‌نوا از مفهوم موسیقایی می‌آید و بعد می‌فهمیم که نی‌نوا یعنی کربلا».

«علیزاده» بعد از پایانِ قطعه از «ابتهاج» می‌خواند برای آن کلامی بنویسد که او می‌گوید: «این کار حیف است که زیر کلام من بیاید.»

نوازندگی «جمشید عندلیبی» که در این اثر نی‌هفت‌بند نواخته را می‌توان یکی از نقاط عطف این کار دانست؛ او در استودیو فقط یکبار نی را نواخت و همان یکبار ضبط شد و در آلبوم قرار گرفت. علیزاده از آن طرف می‌خواست دوباره نقشِ این ساز را احیا کند. اتفاقی که به شکلِ‌عملی رخ داد و به قولی «حسین ناهید» نشان‌دهنده‌ی درکِ درست علیزاده از این ساز است. او خودش هم در این باره می‌گوید: «بر اساس شناختی که به‌دست آورده بودم، می‌دانستم کجاها و به چه شکل از ارکستر و در کجا از سازِ نی استفاده کنم، به‌طوری‌که شنونده احساس نکند که ارکستر در کنار ملودی‌های ایرانی یک شکل اضافه دارد، ملودی‌ها یا حالت‌ها به گونه‌ای است که برای شنوندهٔ ایرانی آشنا و نوازشگر است. ضمن اینکه همیشه آثاری که بوجود می‌آید، بستگی دارد در چه دوره‌ای و چه سنخیتی با شرایط خودش داشته باشد. به نظرم نی‌نوا بازگوکننده شرایط خودش است.» منتقدِ «آل میوزیک»، صدای سازهای زهی در این کار را چون کورساکف، رالف وان ویلیامز و شوستاکوویچ دانست.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • اوای مهر
«علیزاده»، آوای مهر را پس از زلزلهٔ گیلان در سال ۱۳۶۹ و متأثر از این حادثه نوشت. او در این کار از ارکستر سازهای ملی بهره برد و خوانندگانی چون هادی حمیدی، افسانه رثایی، محسن کرامتی و جهانگیر ابوجلادی در آن حضور داشتند. در نخستین سال‌های انتشار این اثر، آثاری چون «عصیان»، «رؤیا» و «ریتم برای سازهای کوبه‌ای» هم در آن آمد که بعدها به صورت قطعاتی مجزا منتشر شد.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • عصیان
«علیزاده» در سال ۱۳۶۳ قطعه‌ی «عصیان» را برای هارپ و ارکستر زهی نوشت که تحت تأثیر قطعهٔ «قطعه برای ارکستر زهی و سازهای کوبه‌ای چلستا» توسط بلا بارتوک ساخته شده بود و در تابستان ۱۳۶۷ در سالن شهرداری استراسبورگ اجرا و ضبط شد. آهنگساز در «عصیان» از امکانات، تکنیک‌ها و نوآوری‌های موسیقی غربی بهره و الهام گرفته است و بافت موسیقی، انتخاب، ترکیب و رنگ‌آمیزی سازها اثری تصویرگرایانه را به نمایش گذاشته است.
«عصیان» را چند سالِ قبل، ارکستر سمفونیک ناسیونال اوکراین به رهبری ولادیمیر سیرنکو اجرا کرد که به گفته علیزاده این کنسرت اولین اجرای نسخه کامل شده قطعه عصیان است.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • نوروز
قطعهٔ «نوروز» در بهار ۱۳۶۲ توسط گروه شیدا و عارف به سرپرستی حسین علیزاده اجرا شده‌است و خوانندگی آن را «شهرام ناظری» برعهده دارد. علیزاده در این اثر از اشعارِ شاعرانی چون حافظ، سعدی، ملک الشعرای بهار، رابعه قزادری، فردوسی و بابا طاهر بهره برده است. «نوروز» ابتدا در آلمان اجرا شد و پنج سال بعد از آن، سی‌دی‌اش به انتشار درآمد. آهنگساز خود درباره‌ی این اثر می‌گوید: «یک‌بار روز سیزده بدر بود که من در اتوبان چمران بودم و حال خیلی خوبی نداشتم. بعد فکر کردم که اگر نگاهم را از خودم بگیرم و به جامعه نگاه کنم، می‌بینم که جامعه یک شادی خاصی دارد. این سبزه‌هایی که روی ماشین‌ها گذاشته‌اند و با شادی و لبخندی که روی صورت همه هست، همه دارند می‌روند که با طبیعت رابـ*ـطه برقرار کنند. آن لحظه این شادی مردم طوری روی من اثر گذاشت که فکر کردم اگر هرکدام از این مردم مثل من بایستند کنار و احساس کنند که یک غمی در دل‌شان هست، خُب الان باید همه غمگین باشند. حتماً هم همه یک مسائلی همیشه دارند. من همین‌طور که نگاه می‌کردم، یواش‌یواش یک ملودی به ذهنم رسید. از جنب و جوش مردم یک وجدی در دل من به‌وجود آمد که در آن قطعه شما هم آن را حس می‌کنید. حالا به‌نوعی هم منِ غمگین را می‌بینید و هم منِ شاد را. من اسم این قطعه را گذاشتم «نوروز ۶۲». جالب است که من هر وقت این قطعه را می‌شنوم یا به کسی دارم یاد می‌دهم، بدون استثناء تمام آن روز و آن صحنه به‌یادم می‌آید.»


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • ترکمن
«ترکمن» حاصلِ یک بداهه‌نوازی است و اساسِ آن را دستگاه «راست پنج‌گاه» شکل می‌دهد؛ ضمن آنکه آهنگساز از ملودی‌های محلی نیز در این اثر بهره برده و می‌توان آن را به قولِ خود علیزاده«موسیقی ملی» دانست: «در این تک‌نوازی به پیوند موسیقی محلی (یا تصوری از موسیقی محلی) و موسیقی سنتی توجه شده است و به نوعی موسیقی ملی را دنبال می‌کند. قطعه ی ترکمن در انتها قطعه‌ای ست برای سه‌تار و ارکستر. این قطعه برداشتی ذهنی از موسیقی سرزمین و مردم ترکمن است.»

علیزاده در قطعه‌ی پایانی این آلبوم از موسیقی ترکمن بهره برده و برای همین نامِ آن را نیز «ترکمن» گذاشته است. او خود درباره‌ی این قطعه گفته است: «ترکمن خیلی انتزاعی است. من ایران نبودم و می‌خواستم یک کنسرت برگزار کنم. یک مرتبه مریض شدم و تب شدیدی گرفتم و مثل یک بچه دلم برای ایران تنگ شد. تازه یک هفته از ایران رفته بودم. وقتی در تب بودم عجیب بود که آوازهای ترکمنی می‌شنیدم. این آوازها دل‌تنگی من را رفع می‌کرد، وقتی ساز به دست گرفتم و آن را نواختم دیدم اصلاً این نوع سه‌تارنوازی نه تکنیکش برای من آشنا بود و نه در تکنیک سه‌تارنوازی چنین چیزی سابقه داشت.»

او می‌گوید «ترکمن» را بدون اینکه به ترکمن‌صحرا رفته باشد، ساخته است: «ترکمن نتیجه تصویری تخیلی بود که در ناخودآگاهم از موسیقی ترکمنی وجود داشت؛ برای اجرای ترکمن آواز ترکمن‌ها و سلحشوری آن‌ها را تخیل کردم. نوع‌سازی هم که در این کار زده‌ام شاید مورد قبول خیلی‌ها نباشد اما من از ساز به عنوان یک ابزار برای بیان تفکرات و احساساتم استفاده کرده‌ام. همان‌طور که یک کارگردان از تمام ابزارهای موجود برای بیان منظورش استفاد می‌کند من نیز این‌گونه رفتار کرده‌ام.»

«مسعود شعاری» - آهنگساز و از شاگردانِ علیزاده- درباره‌ی این قطعه می‌گوید: «می‌توانم قطعه ترکمن را در دو وجه بررسی کنم. اول به لحاظ تأثیرگذاری، این قطعه در زمان خود یک شوک بزرگ در شیوه‌ سه‌تارنوازی محسوب می‌شد. ترکمن در آن دوران سبک خاصی را ایجاد کرد که از لحاظ فرم و مضراب‌بندی بی‌مانند محسوب می‌شد. در وجه دوم هم می‌توان به شکل آهنگسازی این قطعه توجه کرد. ترکمن بی‌ارتباط به موسیقی دستگاهی ایران نیست اما نشانه‌هایی از موسیقی محلی و فولکلوریک منطقه ترکمن را نیز در خود دارد. نحوه ارایه لهجه و جمله‌ها به گونه‌ای است که ارتباط موسیقی ترکمن با موسیقی دستگاهی را به واسطه آن می‌توان اثبات کرد».

«بهداد بابایی» نیز این قطعه را بدیع، پرحرکت و سرشار از شور وشعورمی‌داند: «ترکمن قطعه‌ای است که هم تکنیک دارد و هم احساس را به‌طور بی‌سابقه‌ای در خدمت گرفته و گواهی است بر ذهن خلاق توانمند و نبوغ آمیز خالقش.در کنار تمامی ویژگی‌های تکنیکی ترکمن، جمله‌پردازی در فضایی کاملا جدید و انتزاعی ، مستقل و فارغ از جمله‌های معمول و بر آمده از ردیف مهم‌ترین شاخصه آن محسوب می‌شود. بر این باورم که اجرای ترکمن نقطه‌ی عطفی است در کارنامه‌ی سه‌تار نوازی این سرزمین و چون ستاره‌ای بر تارک هنر موسیقی این سرزمین به شایستگی می‌درخشد.»


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • شورانگیز
علیزاده «شورانگیز» را در آواز بیات ترک و دستگاه شور در سالِ 67 اجرا و یک سال پس از آن توسط انتشارات ماهور منتشر کرد و در آن از اشعار حافظ، مولوی و نظامی گنجوی بهره برده است. این اثر بارِ‌دیگر مبینِ نگاهِ نوی علیزاده به موسیقی دستگاهی ایران است و نشان از ذهنِ پیچیده‌اش. در این اثر نیز نوازندگانِ گروه شیدا و عارف، علیزاده را همراهی کردند.

قسمت اول این اثر در آواز بیات ترک با تکنوازی علیزاده است. بخش دوم مثنوی است. قطعه‌ای در دستگاه شور با تک‌نوازی حسین علیزاده، ارشد طهماسبی و اردشیر کامکار از دیگر بخش‌های این آلبوم است.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 

Cinder

سرپرست بازنشسته فرهنگ و ادب
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/8/18
ارسال ها
2,010
امتیاز واکنش
7,215
امتیاز
308
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
  • صبح‌گاهی
علیزاده، «صبح‌گاهی» را در «چهارگاه» با همراهی گروه سازهای ملی نوشت و «محسن کرامتی» آن را خواند. علیزاده درباره‌ی این آلبوم نوشته است: «طنین نغمه‌ای هر صبحدم از پنجره‌ها در کوچه خیابان‌های شهرجاری بود. بانگ سحرآمیز خروسی طلوع کار و حرکت را با یک کلام نوید می‌داد. سلام، سلامی چون بوی خوش آشنایی قطعه ی سلام بیش از سی سال پیش توسط استاد حسن کسایی ساخته شد و هر روز با اجرای زیبای فرهنگ شریف با نام «شادی و امید» از رادیو پخش می‌شد، مرا بر آن داشت تا به بهانه ی تجلیل از استاد آن را با تنظیم جدیدی به حضورشان تقدیم نمایم، باشد تا در نظربلندشان مقبول افتد.»

این اثر شامل قطعاتی چون سلام (بر اساس اثر حسن کسایی)، تکنوازی کمانچه، چهارمضراب (اجرای گروهی)، تکنوازی تار، لزگی (اجرای گروهی با آواز)، قطعه‌ای بر اساس پیش زنگوله، حصار (دو نوازی تار و کمانچه)، ساز و آواز (شعرهای باباطاهر و فایز) و تصنیف ای ساربان است.


عصیانگری‌های یک ذهن شورانگیز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا