او یکی را جز من داشت | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان 98

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

هنگام رفتنت آسمان ابری شد و گریست.
کاش هنگام رفتن نگاهی به پشت سرت می‌کردی و هیاهوی برپا شده را می‌دیدی!
اما تو رفتی؛
بی‌آنکه گوش دهی و مشاهده کنی...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

زندگی چرخه‌ای از فصول زیبایی است که بی‌انتهاست.
سرسبزی زندگی با بهار آغاز می‌شود.
نتیجه‌ی زندگی در فصل گرم تابستان آغاز می‌شود‌؛ میوه‌های خوش‌رنگ و طعم گس تابستان، نشانگر همین نتایج است.
برگ‌ریزانِ زندگی در سومین فصل است. فصلی با برگ‌های خوش‌رنگ به نام پاییز!
و کولاک سرما در زمستان شکل می‌گیرد.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

مریم می‌گفت:
«او یکی را جز من داشت.»
اما من این حقیقت تلخ را باور نمی‌کردم.
هدیه را به من سپردی اما چگونه آن را بازپس گرفتی و ادعای مالکیت بر سر آن کردی؟
آیا صحیح این بود؟

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

آسمان شب را تاکنون تماشا کرده‌ای؟
با خود اندیشه کردی که چقدر تاریک است و اگر یک شب مهتاب نباشد، همه خاموش می‌شویم؟
همه خاموش می‌شویم...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

گفتند او یکی را جز من دارد!
دروغ بود؟
خیر، چون روشنایی روز حقیقت داشت...
تلخ بود اما حقیقت داشت!
همیشه فراموش می‌کنیم که حقیقت این روزگارِ دروغین تلخ است!
فراموش می‌کنیم که همه‌ی این جهان بازی‌ای بیش نیست...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

گیتی چون پیچک‌های نیلی‌رنگ درهم پیچیده است و زیبایی‌هایش اندک اندک از دیدمان پنهان می‌شود!
آسمان شب، ستارگانش را به خوابی عمیق فرا می‌خواند و هستی در تاریکی فرو می‌رود.
دشت‌ها دیگر سرسبز و باطراوت نمی‌شوند و چمن‌ها چون تیرگی شب، تیره رنگ می‌شوند.
و دل آدمیزادها اندکی بعد به سختی سنگ خواهد شد...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

خدای من!
خطاب به تو این‌بار می‌خواهم صحبت کنم!
آدم‌های مهربانت کجا می‌زیستند؟
کجا هستند، آنان که برادر و خواهر می‌شناسند و شرط حرمت و احترام را می‌دانند؟
دل‌های آدم‌ها را مگر از خاک بهشت به‌وجود نیاوردی و راه ورود شیطان را مگر منع نکردی که مبادا در آن‌ها نفوذ کند؟
پس چگونه همگی را فریب داد؟
چگونه آلوده به گنـ*ـاه شدیم؟

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

باز پاییز...
باز فصل عاشقان و معشوقان و زمزمه‌های عاشقانه!
باز آغاز دلتنگی‌های بی‌شمار برای آنان که رفته‌اند.
برای آنان که خفته‌اند در دامنِ سرد خاک...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

کاش بهار کمی زودتر فرا رسد!
کاش بیاید دل‌هایمان را بهاری کند و با شکوفه‌های سرخ و سفیدش، گیتی را زیبا کند.
کاش بهار بیاید اکسیری از زندگی را به همه هدیه دهد.
کاش بهار بیاید...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 25/2/20

شیرینی‌های دلنشینِ زندگی برایمان گس و نامطلوب شده‌اند!
دیگر هوا، هوای دوستی و محبت نیست!
حال رقابت و دشمنی جایگزین آن‌ها شده‌اند.
حال مردم دیگر باهم یکی نیستند...

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین