عاشقانه‌های نسرین خزایی

SAEEDEH.T · 13/12/19

نگاه ها
همه بن بست !
ازبس سرهایمان درگریبانست...
***
روزنامه ها...
بخش حوادث
فریاد می زنند
به هوش
درسرازیری انسانیت پا گذاشته ایم
***
از پیچ و خم زندگی گله نکن
جاده که پیچید
تو هم بپیچ
تا پیچ مسیر
آخرین پیچ زندگیت نباشد

SAEEDEH.T · 13/12/19

فرهادوار
ازپس دردهای درون برون آی
تیشه ات رابنشان
برسینه ام
بیستون بی ستون منم...
***
بیاییم
قلبهایمان را
برای آیندگان تاکسیدرمی کنیم
قبل از کوچ غمگین
عشق...
***
شیعه ی سیاه و سکون را
به شیعه ی سرخ و حرکت
در آوردن
عشق می خواهد و دهان تشنه!
تشنه ی عشق
نه تشنه ی آب !

SAEEDEH.T · 13/12/19

چه تلخست
بودنت را باوری نباشد
وخاطراتت را بوی نا بگیرد
وچه تلخست
در تنهایی مردن
وتلخ تر
که بدانی
هیچکس به خانه مبارکیت
نخواهد آمد...

SAEEDEH.T · 13/12/19

در این جهنم سوزان
سرمابیداد می کند
ازبس تنها مانده ایم
***
چه حیرانم...حیران
دراین توهم
که نامش زندگیست !
درپناه کدامین دیوار آوار خواهم شد ؟!
نمی دانم...نمی دانم؟
***
شیر شیر است
حتی
اگربرجنگل سوخته
حکمران باشد
غرشش
سبزمیکند
جنگل سوخته به کین را!

SAEEDEH.T · 13/12/19

رهایی ؟!
رهایی افسانه شد
آنگاه که زنجیرها راحلقه حلقه
پیوند دادیم بر دستان خویش
وپای بند برپاها
خود کرده را تدبیر نیست !
***
لحظه های زندگیش دربمباران
بی وفقه ی سرفه هایش
امانش راگرفته
ترکشهای وجودش
به شمار سردوشیهای افتخارش
آری اویک سردار بود
حال
سر دار زندگی آویخته!

SAEEDEH.T · 13/12/19

خورشید میمیرد...!
درسرزمین سایه ها
وسایه های سنگی
طلب میکنند ابراهیم را
وچه غروب خونین است
در وداع خورشید
***
چشمهایمان رابخار گرفته
برف پاکن های قلبمان را روشن کنیم
چشمانی به سقف زندگیشان دوخته
خدایا امشب برف نبارد...

SAEEDEH.T · 13/12/19

چندروزیست
کلاغها قار قار میکنند
هنوز تو نیامدی !
سمفونی نیامدنست
کلاغها هم کلاغهای قدیم...
***
زمستان راسرکردم
به امیدبهار
بهار!
درعطش تابستان
نا آمده
سوخته بود...

SAEEDEH.T · 13/12/19

سایه ها برقرارند
بر برجک خیال من
همیشه بتابد کاش
خورشید برمزارمن
میان سنگ مزارمن
وقلب دوســـــت
فاصله هاســــت
چه خوب بود
قبل ازآنکه
بشکنم
بودی به یاد من...!

SAEEDEH.T · 13/12/19

سیاهه
زندگیش
تنها
قالیچه ی موروثی بود
که
موریانه ها
با تاروپودش
یکی بود یکی نبود
بازی میکردند
***
این خانه ی خلیل است
یا تجارت خانه ی جلیل
افسوس نامشان مسلم است
این سپیدپوشان سیه دل

SAEEDEH.T · 13/12/19

صاعقه
خشم خداست
برسر ابری
که اطاعت نپذیرد
و
فریاد
آذرخشیست
ازخشم خدا
برسرآنکه
می آزارد
خلقش را

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین