نتایح جستجو
-
آرامش بخش ترين مكان دنيا...؟☕︎
جایی که حضور خدا حس بشه آرامش بخش ترین جاست- زهرا قریب
- ارسال #18
- انجمن: تاپیک های دنباله دار
-
-
-
-
اطلاعیه ♧ انتقال به متروکه و بازگردانی کتاب ♧
سلام در خواست انتقال رمان دختر آبادانی به قسمت تایپ- زهرا قریب
- ارسال #44
- انجمن: اسانس کتاب
-
جدید ترین کتابی که خوندین چیه
کتاب وقتی مهتاب گم شد تالیف حمید حسام شرح زندگی سردار شهید علی خوش‌لفظ و روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. وقتی مهتاب گم شد قصه نیست. داستان پردازی و اسطوره سازی هم نیست، بلکه واقعیتی است شبیه اساطیر. واقعیت زندگی و رزم مردی که «خود...- زهرا قریب
- ارسال #6
- انجمن: گفتگو متفرقه کتاب
-
-
داستانک خنده هایش | زهرا قریب کاربر انجمن رمان 98
بیشتر برادرها داخل سرگرم مناجات بودند و محوطه در خلوت قبل از صبح گاه خود به سر می برد. قدم های م را به سمت وضو خانه کج کردم از دور برزو را دیدم که داشت به طرف ام می آمد، مثل همیشه تسبیح یشمی اش را به دست داشت و ذکر می گفت. نزدیک که شد آرام و سر به زیر و محجوب سلامی کرد و رد شد. پیش خودم گفتم... -
داستانک خنده هایش | زهرا قریب کاربر انجمن رمان 98
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به روح پر فتوح شهید برزو داستان کوتاه خنده هایش با برخورد قطرات سرد آب به صورت ام مثل فنر از جا پریدم و رحمت را بالای سر خود دیدم که لـ*ـب های همیشه خندان اش باز و بسته می شد و چیزهایی می گفت. آنقدر خسته و گیج بودم که مفهوم کلماتش را متوجه نمی شدم. شب قبل بعد از دو... -
درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪
تقاضا ی تعیین ناظر نام رمان : غازها ی مک دونالد ژانر: اجتماعی شیوا دختر یک پزشک ایرانی ساکن کانادا ست که دریچه ی نگاهش به دنیا با مادرش تفاوت دارد. او که در هفده سالگی دوست دارد طعم استقلال و بزرگ شدن را تجربه کند از سخت گیری و دخالت های بی جای مادر در عذاب است تا اینکه...- زهرا قریب
- ارسال #271
- انجمن: اسانس کتاب
-
بنویس برای سردار دل‌ها... دل نوشته هاتون رو بنویسید...
تو زنده ای...- زهرا قریب
- ارسال #2
- انجمن: تاپیک های دنباله دار
-
بنویس برای سردار دل‌ها... دل نوشته هاتون رو بنویسید...
رفتنت را باور نداشتم سردار... من هم مثل بقیه رفتنت را باور نداشتم و این دو روز را خواب و بیداری سیر می کردم. تا آن که دیروز گفتند به شیفت خادمی خود در حرم آمده ای ولی افقی... و مردم فریاد می زدند: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... مداح می‌گفت از جسم رشید تو تنها کفنی کوچک باقی مانده ست... دیروز...- زهرا قریب
- موضوع
- پاسخ ها: 8
- انجمن: تاپیک های دنباله دار
-
-
اطلاعیه ♧ انتقال به متروکه و بازگردانی کتاب ♧
در خواست انتقال به متروکه رمان دختر آبادانی- زهرا قریب
- ارسال #33
- انجمن: اسانس کتاب
-
بهانه ی دل
دست‌هایم را بگـیر آه اے رفیق دست هایم را بگیر اے مهربان آنقـَدر مدهـوش این دنـیا شدم.. من کـجا و آســـمان..- زهرا قریب
- ارسال #5
- انجمن: متفرقه دینی
-
بهانه ی دل
✨گاهی یک تلنگر کافیست میترسم ازخودم ... •زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم، ولی به دیوار دلم نه! میترسم ازخودم ... •زمانی که اتیکت خادم الشهدا و...رو به سـ*ـینه ام میچسبونم، اما خادم پدر و مادر خودم نیستم! میترسم از خودم ... •زمانی که اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست، ولی...- زهرا قریب
- ارسال #4
- انجمن: متفرقه دینی
-
بهانه ی دل
- زهرا قریب
- ارسال #3
- انجمن: متفرقه دینی
-
بهانه ی دل
- زهرا قریب
- ارسال #2
- انجمن: متفرقه دینی
-
بهانه ی دل
- زهرا قریب
- موضوع
- پاسخ ها: 4
- انجمن: متفرقه دینی
