- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,273
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی بازی Silent Hill 2
قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: ترس به چه معناست؟ چه چیزی شما را می ترساند؟ پیش از پاسخ گویی، می توانم حدس بزنم که گزینه های متعددی را در ذهنتان مرور کردید؛ ترس از ارواح، ترس از تاریکی، ترس از ارواحی که ممکن است در زمان تاریکی به سراغتان بیایند، یا اگر بخواهیم با دیدی واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، ترس از توبیخ شدن توسط والدین یا معلمان به دلیل درس نخواندن هم می تواند در طرف دیگر ترازو قرار بگیرد، مگرنه؟ در کنار ترس های روزمره ای که با آن ها سر و کار داریم، هر کدام از ما قطعاً از چیزی وحشت داریم که از دید سایر مردم (حداقل همه آن ها) آن چنان هم وهم آور نیست و اینجاست که باید کمی وارد علم روانشناسی شویم. فوبیا (Phobia) گونه ای اختلالات روانی هستند که در زندگی اکثر مردم جهان تاثیر گذاشته اند. ترس از خون (Haemophobia)، ترس از مرده ها و مرگ (Necrophobia) در طرفی از این دایره قرار دارند و در کنار این ها موارد عجیب و غریب تری مانند ترس از ازدواج (Gamophobia) و ترس از ترس (Phobophobia) نیز وجود دارند! فعلاً از بحث روانشناسی خارج می شویم و دست از سر ترس و لرز های بشر بر می داریم، هر چند مشخص است که شما همین حالا در حال مرور فهرست حشرات و هیولا هایی هستید که از آن ها وحشت دارید!
ترسناک ترین مکان در دنیا، درون ذهن شماست
_R.L Stine، نویسنده
شاید بهتر باشد برای رسا تر کردن مفهوم ترس سری به دنیای سینما بزنیم؛ از شاهکار های کلاسیکی چون درخشش (The Shining) اثر استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) و پرندگان (The Birds) اثر آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) گرفته تا حتی آثار ترسناکی که هر روز در حال انتشارند و هر کدام به نوعی دست روی ضمیر ناخود آگاه ترس هایمان می گذارند. در دنیای بازی های رایانه اما اوضاع کمی متفاوت تر است. در این صنعت عناوینی وجود دارند که به منظور خلق رعب و وحشت ساخته شده اند و قرار هم هست که وظیفه خود را به خوبی انجام دهند. چه ترسی بنا بر قرار دادن شما در یک تیمارستان روانی در کنار صد ها بیمار خطرناک باشد (Outlast) و چه پارانوید کردنتان توسط ایجاد نظریه تنها نبودن در جنگل و تعقیب شدنتان توسط مردی بلند قامت (Slender: The Eight Pages). در سبک بازی سازی مشرق زمین البته اوضاع کمی با غرب متفاوت است. در کشور ژاپن که یکی از بزرگ ترین مهد های پیدایش پدیده ساخت بازی های رایانه ای و همینطور سمبول پردازی و به اجرا در آوردن ایده های دیوانه وار است، شاهد ظهور سبکی متفاوت نسبت به بازی هایی هستیم که امروزه در حال گسترش در صنعت هستند. سبک ترس و بقا (Survival horror) از این دسته بازی هاست که برای اولین بار توسط عنوان افسانه ای شرکت کپکام (Capcom) یعنی Resident Evil محصول ۱۹۹۶ به جهان معرفی شد و چنان در سراسر دنیا به محبوبیت رسید که امروزه شاهد پدید آمدن سبک هایی مختلف بر اساس همین فرمول هستیم. این مجموعه بازی بدون هیچ شکی تا سالیان سال حاکم مطلق سبک وحشت در بازی های رایانه ای بودند، تا اینکه کپکام برای تقویت جایگاه خود در صنعت، تصمیم به خلق یک مجموعه دیگر با همین حال و هوا ولی به شیوه ای متفاوت گرفت. Dino Crisis دقیقاً با پیرویی از پدر خود یعنی Resident Evil به ادامه مسیر موفقیت های کپکام ادامه داد تا اینکه شرکت کونامی (Konami) با ورود به گود بازی های ترسناک و در طی یک حرکت اساسی تصمیم گرفت که خود نیز دستی در این فرمول ویژه ببرد و چاشنی های مخصوص خود را به آن اضافه کند.
بترسید، ولی در کنار آن به فکر زنده ماندن هم باشید؛ تبریک می گوییم شما طرفدار یک بازی ترس و بقا هستید
اولین نسخه از سری بازی های Silent Hill در سال ۱۹۹۹ برای کنسول PlayStation منتشر شد و با به وجود آوردن دیدی نوین به پدیده وحشت، نظر ما را باری دیگر نسبت به آن توسط یک بازی رایانه ای عوض کرد. زمانی که Resident Evil ها با به کار گیری نکرو فوبیا (همان ترس از مرده ها) و ترس از فضای بسته (Claustrophobia) سعی داشتند تا مخاطبان را به نهایت اوج وحشت برسانند (که البته بسیار هم موفق بودند)، Silent Hill این موضوع را به گونه ای دیگر تعریف کرد. بازی مذکور با به کار گیری جزئیات کوچک در اتمسفر بازی و به کار گیری تک تک وقایعی که می تواند روی هر فردی با فوبیای مختلف تاثیر بگذارد، دست به ساخت عنوانی زدند که به تنهایی می تواند از پس ترساندن افراد زیادی در هر رده سنی و هر ذهنیتی بر بیاید؛ تازه این همه ماجرا نبود بلکه در ساخت بازی موسیقی های استرس زا و داستانی دلگیر در عین حال پیچیده به سبک فیلم سازان سبک روانشناختی، نیز بسیار موثر بودند. نسخه اول بازی Silent Hill بازخوردی بسیار عالی چه از طرف طرفداران و چه منتقدان دریافت کرد و با کسب میانگین نمرات ۸۶ و فروشی چشمگیر (بیش از ۲ میلیون و پانصد هزار نسخه) به کار خود پایان داد. حال پس از گذشت ۲ سال از نسخه اول، با کلی تغییرات و دستکاری های فراوان (مانند تغییر کارگردان بازی از آقای Keiichiro Toyama به آقای Masashi Tsuboyama) دومین نسخه رسمی از سری Silent Hill در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. عنوانی که تا به امروز شایسته ترین و تحسین شده ترین نسخه در سری می باشد. حال که همه چیز را درباره ترس و شیوه برخورد با آن می دانید، فکر کنیم که آماده اید تا پا به درون جهان پیچیده و تاریک Silent Hill وارد شوید؛ ولی قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: دقیقاً از چه چیزی می ترسید؟
باکس آرت رسمی بازی
تولید Silent Hill 2 در ماه ژوئن سال ۱۹۹۹ میلادی شروع شد؛ یعنی درست پس از اتمام نسخه اول بازی. بازی توسط Team Silent ساخته شد؛ گروهی که تحت زیر مجموعه ای از شرکت اصلی توسعه گر کونامی فعالیت می کردند. داستان بازی توسط کارگردان هنری آن یعنی آقای Takayoshi Sato نوشته شد که الهام گرفته شده از رمان نویسنده مشهور روسی Fyodor Dostoyevsky به نام جنایات و مکافات (Crime and Punishment) بود. در کل ۵۰ نفر با کمتر از ۷ میلیون دلار بودجه ساخت بازی را در یک دفتر کوچک شروع کرده و آن را در عرض یک سال به پایان رساندند. داستان Silent Hill 2 به مانند نسخه اول در یک فضای روانشناختی سنگین روایت می شود و سازندگان نیز به خوبی از این موضوع آگاه بودند زیرا تمرکز اصلی خود را در ابتدا بر روی سناریوی بازی گذاشتند. سخت افزار قدرتمند کنسول پلی استیشن ۲ به توسعه دهندگان این اجازه را می داد تا به صورت حرفه ای تری بر روی مه و سایه ها کار کنند. علائم روانشناختی مانند ناپدید شدن وسایل و سمبل گرایی در بازی از چیز هاییست که سازندگان می خواستند درون بازی جای دهند و به خواسته خود نیز رسیده اند. برای بخش هنری بازی، سازندگان نگاه ویژه ای به آثار کارگردانانی چون دیوید کروننبرگ (David Cronenberg)، دیوید لینچ (David Lynch)، دیوید فینچر (David Fincher) و آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) داشته و در کنار این ها می شود نشانه ها و شباهت های بسیاری میان بازی و فیلم نردبان جیکوب (Jacob’s Ladder) پیدا کرد. آثار نقاشانی مانند Francis Bacon، Rembrandt و Andrew Wyeth نیز دست خوش الگو برداری هایی در بازی شده است.
سکوت علامت رضاست
معمولاً دلیل ساده ای دارد که از تجربه یک بازی رایانه ای ناراحت یا عصبی شوید؛ مشکلات فنی درون بازی و کار نکردن بخش های مختلف آن که این حس را به شما می دهد که پولتان را دور ریختید. عنوان Silent Hill 2 قطعاً شما را ناراحت و عصبی می کند، با این تفاوت که اینبار قرار است به دلیل طراحی های بی نظیر در عین حال منزجر کننده و دلهره آور بازی و کار کردن تمامی بخش های آن به خوبی، این حس به شما دست بدهد. اما مهم تر از همه فرمول ها که قرار است حسابی حال بازیکنان را جا بیاورد، داستان سورئال، تراژیک و پیچیده بازی است که در کنار روایت زیبا و بی نظیرش، حس بسیار بدی را درون بازیکن به وجود می آورد. پیش از هر چیزی باید بدانید که در Silent Hill 2 شما با یک بازی کاملاً تازه و اورجینال طرف هستید و قرار نیست که هیچ اشاره ای به شخصیت ها، داستان و وقایع نسخه اول شود (البته جدا از شهر تپه خاموش که یک ناحیه مه گرفته و مخوف است). جیمز ساندرلند (James Sunderland) شخصیت اصلی بازی است که یک نامه از طرف همسرش “مری” دریافت می کند، مبنی بر اینکه او را در محل خاصی در محله “تپه خاموش” ملاقات کند. شاید این موضوع از دید شما زیاد عجیب و غریب به نظر نرسد، ولی وقتی بفهمید که مری ۳ سال قبل در اثر یک بیماری مرده است، آن وقت است که اوضاع کمی پیچیده می شود. جیمزِ قصه ما هم که پس از مرگ مری نتوانسته آنطور که باید و شاید با اوضاع زندگی خود کنار بیاید، تصمیم می گیرد که دست به این ریسک زده و به سمت شهر ترسناک و ارواح خیز تپه خاموش حرکت کند.
من الان اینجا تنها وایسادم، توی تپه خاموش؛ جایی که قول داده بودی منو باز هم ببری، ولی اینکارو نکردی؛ منتظرتم.
_مری
از آنجایی که افراد مرده نمی توانند نامه بنویسند، پس این نامه تنها یک معنی می تواند بدهد: دردسر؛ و جیمز نیز به سرعت در حال حرکت به سوی این دردسر است. پس از ورود به شهر، جیمز با موارد عجیب و غیر معمولی روبرو می شود که او را بیش تر از نامه همسر مرحومش نگران می کنند. سفری که جیمز در پیش گرفته پر است از راست و دروغ، فتنه و فریب، معما و راز هایی که با پیش روی در داستان بازی باید از آن ها پرده بگشایید. اکثر مردمی که در طول بازی با آن ها روبرو می شوید، از سلامت روانی متعادلی برخوردار نبوده و در کنار آن ها هم هیولا ها مورد بعدی هستند که قرار است باهاشان سر و کله بزنید. هنگامی که بازی پیش می رود، شما با تعدادی میان پرده سینمایی روبرو می شوید که در عین روایت جالب، نمایانگر قدرت نهفته و بی همتای کنسول پلی استیشن ۲ هستند. در کنار میان پرده های سینمایی، ویدیو های درون بازی هم وجود دارد تا بتوانید دقیق تر با شخصیت های فرعی و نحوه برخورد با محیط بازی، کنار بیایید. به نظر نمی رسد که جیمز بتواند در میان این همه آدم دیوانه و هیولا، درون شهر برای خود دوستی پیدا کند، با این حال چند شخصیت درون بازی وجود دارند که نگذارند در این مسیر دیوانه وار تنها باشید؛ مانند آنجلا که زنیست در جستوی مادرش است و لارا، دختری که گویا از خود شما بیش تر درباره گذشته و آیندتان خبر دارد. در کل داستان بازی چیزیست که تنها برای افرادی نوشته شده که بتوانند کشش تمامی این بار های روانی سنگین را داشته باشند و در زیر فشار عصبی خرد نشوند. نماد گرایی و سمبل های فراوانی نیز در سراسر بازی وجود دارند که با دقت در آن ها می توانند سر از مفهوم پنهانشان در بیاورید. داستان بازی Silent Hill 2 تا به امروز یکی از زیبا ترین داستان های روانشناختی در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب می آید.
حرف های زیادی پشت این سکانس مخفی شده است که به محض اتمام بازی به تمامی جواب های خود خواهید رسید
داستان بازی پس از به اتمام رسیدن، بیشتر با عقل و منطق سلیم انسان جور در می آید تا نسخه اول بازی Silent Hill؛ ولی بر خلاف نسخه اورجینال، هیچ گاه نیاز مبرم به دانستن در همان نقطه شروع را در در بازیکن بر نمی انگیزد که کمی تو ذوق طرفردار درجه یک نسخه اول خواهد زد. در نسخه اول، بازی دارای چندین پایان مختلف می باشد و صد البته خیلی راحت می شود پایان درست را انتخاب کرد؛ ولی در بازی دوم، اگر همچین سیستمی حاکم بود مطمئناً صدای خیلی ها را در می آورد (به دلیل قابل درک بودن بیشتر بازی). در کل شیوه، روایط و پختگی بخش داستان سرایی برای اینگونه بازی ها دارای اهمیت فراوانی است. از آنجایی که بسیاری از بازیکنان برای تجربه اِلِمان های مختلف سبک وحشت یا تجربه و پرده برداری از صحنه های منزجر کننده و خشن پا به این بازی های می گذارند، یک داستان سرایی قوی می تواند تجربه ای برابر با تماشای یک فیلم جنایی و ترسناک کامل را برای آن ها رقم بزند. این نکته را درباره داستان بازی باید در نظر بگیرید که اگر به دنبال همچین تجربه کاملی هستید، Silent Hill 2 می تواند به کمکتان بشتابد، ولی بدانید که داستان این بازی نسبت به نسخه اول کم تر ترسناک (و بیشتر عجیب و غریب) است. برای مثال، یکی از هیولا های نسخه اول، یک موجود نیمی انسان، نیمی سگ بود که شما را در میان گرد و غبار دنبال می کرد و زوزه خشن و دلهره آورش همراه با پوست منزجر کننده اش، این قابلیت را داشت تا موهای تنتان را تا چند لحظه سیخ کند! موجودات Silent Hill 2 شاید به ظاهر نگران کننده و کمی غیر طبیعی به نظر برسند، ولی شما به راحتی می توانید نابودشان کنید آن هم به این خاطر که سد راه شما شده اند و همینطور هم شما کلی مهمات همراه خود دارید که کار را آسان و از بار وحشتناکی آنان می کاهد. مانند بسیاری از فیلم های ترسناک، Silent Hill 2 نیز درجه ای به نام آرامش قبل از طوفان دارد و در ابتدا همه چیز را آرام شروع کرده و از صبوری شما سوء استفاده کرده، در نهایت ناگهان مشکلات متعددی را بر سرتان فرود می آورد. زمانی هم که جو بالا می گیرید، بازی سعی می کند تا با دخیل کردن معما ها و پازل ها، به جای نگه داشتن ضربان قلبتان در بالا ترین حالت تپش خود، فضا را دوباره خاموش کند. پازل های بازی بسیار عالی و بی نقص هستند، فقط اینکه این قطع و وصلی کمی می تواند با اعصاب بازیکن ها بازی کند.
چرا و چگونه نیز کلماتی هستند که زیاد با آن ها برخورد می کنید؛ بهتر است زیاد سخت نگیرید، در پایان همه چیز با عقل جور در می آید
قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: ترس به چه معناست؟ چه چیزی شما را می ترساند؟ پیش از پاسخ گویی، می توانم حدس بزنم که گزینه های متعددی را در ذهنتان مرور کردید؛ ترس از ارواح، ترس از تاریکی، ترس از ارواحی که ممکن است در زمان تاریکی به سراغتان بیایند، یا اگر بخواهیم با دیدی واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، ترس از توبیخ شدن توسط والدین یا معلمان به دلیل درس نخواندن هم می تواند در طرف دیگر ترازو قرار بگیرد، مگرنه؟ در کنار ترس های روزمره ای که با آن ها سر و کار داریم، هر کدام از ما قطعاً از چیزی وحشت داریم که از دید سایر مردم (حداقل همه آن ها) آن چنان هم وهم آور نیست و اینجاست که باید کمی وارد علم روانشناسی شویم. فوبیا (Phobia) گونه ای اختلالات روانی هستند که در زندگی اکثر مردم جهان تاثیر گذاشته اند. ترس از خون (Haemophobia)، ترس از مرده ها و مرگ (Necrophobia) در طرفی از این دایره قرار دارند و در کنار این ها موارد عجیب و غریب تری مانند ترس از ازدواج (Gamophobia) و ترس از ترس (Phobophobia) نیز وجود دارند! فعلاً از بحث روانشناسی خارج می شویم و دست از سر ترس و لرز های بشر بر می داریم، هر چند مشخص است که شما همین حالا در حال مرور فهرست حشرات و هیولا هایی هستید که از آن ها وحشت دارید!
ترسناک ترین مکان در دنیا، درون ذهن شماست
_R.L Stine، نویسنده
شاید بهتر باشد برای رسا تر کردن مفهوم ترس سری به دنیای سینما بزنیم؛ از شاهکار های کلاسیکی چون درخشش (The Shining) اثر استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) و پرندگان (The Birds) اثر آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) گرفته تا حتی آثار ترسناکی که هر روز در حال انتشارند و هر کدام به نوعی دست روی ضمیر ناخود آگاه ترس هایمان می گذارند. در دنیای بازی های رایانه اما اوضاع کمی متفاوت تر است. در این صنعت عناوینی وجود دارند که به منظور خلق رعب و وحشت ساخته شده اند و قرار هم هست که وظیفه خود را به خوبی انجام دهند. چه ترسی بنا بر قرار دادن شما در یک تیمارستان روانی در کنار صد ها بیمار خطرناک باشد (Outlast) و چه پارانوید کردنتان توسط ایجاد نظریه تنها نبودن در جنگل و تعقیب شدنتان توسط مردی بلند قامت (Slender: The Eight Pages). در سبک بازی سازی مشرق زمین البته اوضاع کمی با غرب متفاوت است. در کشور ژاپن که یکی از بزرگ ترین مهد های پیدایش پدیده ساخت بازی های رایانه ای و همینطور سمبول پردازی و به اجرا در آوردن ایده های دیوانه وار است، شاهد ظهور سبکی متفاوت نسبت به بازی هایی هستیم که امروزه در حال گسترش در صنعت هستند. سبک ترس و بقا (Survival horror) از این دسته بازی هاست که برای اولین بار توسط عنوان افسانه ای شرکت کپکام (Capcom) یعنی Resident Evil محصول ۱۹۹۶ به جهان معرفی شد و چنان در سراسر دنیا به محبوبیت رسید که امروزه شاهد پدید آمدن سبک هایی مختلف بر اساس همین فرمول هستیم. این مجموعه بازی بدون هیچ شکی تا سالیان سال حاکم مطلق سبک وحشت در بازی های رایانه ای بودند، تا اینکه کپکام برای تقویت جایگاه خود در صنعت، تصمیم به خلق یک مجموعه دیگر با همین حال و هوا ولی به شیوه ای متفاوت گرفت. Dino Crisis دقیقاً با پیرویی از پدر خود یعنی Resident Evil به ادامه مسیر موفقیت های کپکام ادامه داد تا اینکه شرکت کونامی (Konami) با ورود به گود بازی های ترسناک و در طی یک حرکت اساسی تصمیم گرفت که خود نیز دستی در این فرمول ویژه ببرد و چاشنی های مخصوص خود را به آن اضافه کند.
بترسید، ولی در کنار آن به فکر زنده ماندن هم باشید؛ تبریک می گوییم شما طرفدار یک بازی ترس و بقا هستید
اولین نسخه از سری بازی های Silent Hill در سال ۱۹۹۹ برای کنسول PlayStation منتشر شد و با به وجود آوردن دیدی نوین به پدیده وحشت، نظر ما را باری دیگر نسبت به آن توسط یک بازی رایانه ای عوض کرد. زمانی که Resident Evil ها با به کار گیری نکرو فوبیا (همان ترس از مرده ها) و ترس از فضای بسته (Claustrophobia) سعی داشتند تا مخاطبان را به نهایت اوج وحشت برسانند (که البته بسیار هم موفق بودند)، Silent Hill این موضوع را به گونه ای دیگر تعریف کرد. بازی مذکور با به کار گیری جزئیات کوچک در اتمسفر بازی و به کار گیری تک تک وقایعی که می تواند روی هر فردی با فوبیای مختلف تاثیر بگذارد، دست به ساخت عنوانی زدند که به تنهایی می تواند از پس ترساندن افراد زیادی در هر رده سنی و هر ذهنیتی بر بیاید؛ تازه این همه ماجرا نبود بلکه در ساخت بازی موسیقی های استرس زا و داستانی دلگیر در عین حال پیچیده به سبک فیلم سازان سبک روانشناختی، نیز بسیار موثر بودند. نسخه اول بازی Silent Hill بازخوردی بسیار عالی چه از طرف طرفداران و چه منتقدان دریافت کرد و با کسب میانگین نمرات ۸۶ و فروشی چشمگیر (بیش از ۲ میلیون و پانصد هزار نسخه) به کار خود پایان داد. حال پس از گذشت ۲ سال از نسخه اول، با کلی تغییرات و دستکاری های فراوان (مانند تغییر کارگردان بازی از آقای Keiichiro Toyama به آقای Masashi Tsuboyama) دومین نسخه رسمی از سری Silent Hill در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. عنوانی که تا به امروز شایسته ترین و تحسین شده ترین نسخه در سری می باشد. حال که همه چیز را درباره ترس و شیوه برخورد با آن می دانید، فکر کنیم که آماده اید تا پا به درون جهان پیچیده و تاریک Silent Hill وارد شوید؛ ولی قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: دقیقاً از چه چیزی می ترسید؟
باکس آرت رسمی بازی
تولید Silent Hill 2 در ماه ژوئن سال ۱۹۹۹ میلادی شروع شد؛ یعنی درست پس از اتمام نسخه اول بازی. بازی توسط Team Silent ساخته شد؛ گروهی که تحت زیر مجموعه ای از شرکت اصلی توسعه گر کونامی فعالیت می کردند. داستان بازی توسط کارگردان هنری آن یعنی آقای Takayoshi Sato نوشته شد که الهام گرفته شده از رمان نویسنده مشهور روسی Fyodor Dostoyevsky به نام جنایات و مکافات (Crime and Punishment) بود. در کل ۵۰ نفر با کمتر از ۷ میلیون دلار بودجه ساخت بازی را در یک دفتر کوچک شروع کرده و آن را در عرض یک سال به پایان رساندند. داستان Silent Hill 2 به مانند نسخه اول در یک فضای روانشناختی سنگین روایت می شود و سازندگان نیز به خوبی از این موضوع آگاه بودند زیرا تمرکز اصلی خود را در ابتدا بر روی سناریوی بازی گذاشتند. سخت افزار قدرتمند کنسول پلی استیشن ۲ به توسعه دهندگان این اجازه را می داد تا به صورت حرفه ای تری بر روی مه و سایه ها کار کنند. علائم روانشناختی مانند ناپدید شدن وسایل و سمبل گرایی در بازی از چیز هاییست که سازندگان می خواستند درون بازی جای دهند و به خواسته خود نیز رسیده اند. برای بخش هنری بازی، سازندگان نگاه ویژه ای به آثار کارگردانانی چون دیوید کروننبرگ (David Cronenberg)، دیوید لینچ (David Lynch)، دیوید فینچر (David Fincher) و آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) داشته و در کنار این ها می شود نشانه ها و شباهت های بسیاری میان بازی و فیلم نردبان جیکوب (Jacob’s Ladder) پیدا کرد. آثار نقاشانی مانند Francis Bacon، Rembrandt و Andrew Wyeth نیز دست خوش الگو برداری هایی در بازی شده است.
سکوت علامت رضاست
معمولاً دلیل ساده ای دارد که از تجربه یک بازی رایانه ای ناراحت یا عصبی شوید؛ مشکلات فنی درون بازی و کار نکردن بخش های مختلف آن که این حس را به شما می دهد که پولتان را دور ریختید. عنوان Silent Hill 2 قطعاً شما را ناراحت و عصبی می کند، با این تفاوت که اینبار قرار است به دلیل طراحی های بی نظیر در عین حال منزجر کننده و دلهره آور بازی و کار کردن تمامی بخش های آن به خوبی، این حس به شما دست بدهد. اما مهم تر از همه فرمول ها که قرار است حسابی حال بازیکنان را جا بیاورد، داستان سورئال، تراژیک و پیچیده بازی است که در کنار روایت زیبا و بی نظیرش، حس بسیار بدی را درون بازیکن به وجود می آورد. پیش از هر چیزی باید بدانید که در Silent Hill 2 شما با یک بازی کاملاً تازه و اورجینال طرف هستید و قرار نیست که هیچ اشاره ای به شخصیت ها، داستان و وقایع نسخه اول شود (البته جدا از شهر تپه خاموش که یک ناحیه مه گرفته و مخوف است). جیمز ساندرلند (James Sunderland) شخصیت اصلی بازی است که یک نامه از طرف همسرش “مری” دریافت می کند، مبنی بر اینکه او را در محل خاصی در محله “تپه خاموش” ملاقات کند. شاید این موضوع از دید شما زیاد عجیب و غریب به نظر نرسد، ولی وقتی بفهمید که مری ۳ سال قبل در اثر یک بیماری مرده است، آن وقت است که اوضاع کمی پیچیده می شود. جیمزِ قصه ما هم که پس از مرگ مری نتوانسته آنطور که باید و شاید با اوضاع زندگی خود کنار بیاید، تصمیم می گیرد که دست به این ریسک زده و به سمت شهر ترسناک و ارواح خیز تپه خاموش حرکت کند.
من الان اینجا تنها وایسادم، توی تپه خاموش؛ جایی که قول داده بودی منو باز هم ببری، ولی اینکارو نکردی؛ منتظرتم.
_مری
از آنجایی که افراد مرده نمی توانند نامه بنویسند، پس این نامه تنها یک معنی می تواند بدهد: دردسر؛ و جیمز نیز به سرعت در حال حرکت به سوی این دردسر است. پس از ورود به شهر، جیمز با موارد عجیب و غیر معمولی روبرو می شود که او را بیش تر از نامه همسر مرحومش نگران می کنند. سفری که جیمز در پیش گرفته پر است از راست و دروغ، فتنه و فریب، معما و راز هایی که با پیش روی در داستان بازی باید از آن ها پرده بگشایید. اکثر مردمی که در طول بازی با آن ها روبرو می شوید، از سلامت روانی متعادلی برخوردار نبوده و در کنار آن ها هم هیولا ها مورد بعدی هستند که قرار است باهاشان سر و کله بزنید. هنگامی که بازی پیش می رود، شما با تعدادی میان پرده سینمایی روبرو می شوید که در عین روایت جالب، نمایانگر قدرت نهفته و بی همتای کنسول پلی استیشن ۲ هستند. در کنار میان پرده های سینمایی، ویدیو های درون بازی هم وجود دارد تا بتوانید دقیق تر با شخصیت های فرعی و نحوه برخورد با محیط بازی، کنار بیایید. به نظر نمی رسد که جیمز بتواند در میان این همه آدم دیوانه و هیولا، درون شهر برای خود دوستی پیدا کند، با این حال چند شخصیت درون بازی وجود دارند که نگذارند در این مسیر دیوانه وار تنها باشید؛ مانند آنجلا که زنیست در جستوی مادرش است و لارا، دختری که گویا از خود شما بیش تر درباره گذشته و آیندتان خبر دارد. در کل داستان بازی چیزیست که تنها برای افرادی نوشته شده که بتوانند کشش تمامی این بار های روانی سنگین را داشته باشند و در زیر فشار عصبی خرد نشوند. نماد گرایی و سمبل های فراوانی نیز در سراسر بازی وجود دارند که با دقت در آن ها می توانند سر از مفهوم پنهانشان در بیاورید. داستان بازی Silent Hill 2 تا به امروز یکی از زیبا ترین داستان های روانشناختی در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب می آید.
حرف های زیادی پشت این سکانس مخفی شده است که به محض اتمام بازی به تمامی جواب های خود خواهید رسید
داستان بازی پس از به اتمام رسیدن، بیشتر با عقل و منطق سلیم انسان جور در می آید تا نسخه اول بازی Silent Hill؛ ولی بر خلاف نسخه اورجینال، هیچ گاه نیاز مبرم به دانستن در همان نقطه شروع را در در بازیکن بر نمی انگیزد که کمی تو ذوق طرفردار درجه یک نسخه اول خواهد زد. در نسخه اول، بازی دارای چندین پایان مختلف می باشد و صد البته خیلی راحت می شود پایان درست را انتخاب کرد؛ ولی در بازی دوم، اگر همچین سیستمی حاکم بود مطمئناً صدای خیلی ها را در می آورد (به دلیل قابل درک بودن بیشتر بازی). در کل شیوه، روایط و پختگی بخش داستان سرایی برای اینگونه بازی ها دارای اهمیت فراوانی است. از آنجایی که بسیاری از بازیکنان برای تجربه اِلِمان های مختلف سبک وحشت یا تجربه و پرده برداری از صحنه های منزجر کننده و خشن پا به این بازی های می گذارند، یک داستان سرایی قوی می تواند تجربه ای برابر با تماشای یک فیلم جنایی و ترسناک کامل را برای آن ها رقم بزند. این نکته را درباره داستان بازی باید در نظر بگیرید که اگر به دنبال همچین تجربه کاملی هستید، Silent Hill 2 می تواند به کمکتان بشتابد، ولی بدانید که داستان این بازی نسبت به نسخه اول کم تر ترسناک (و بیشتر عجیب و غریب) است. برای مثال، یکی از هیولا های نسخه اول، یک موجود نیمی انسان، نیمی سگ بود که شما را در میان گرد و غبار دنبال می کرد و زوزه خشن و دلهره آورش همراه با پوست منزجر کننده اش، این قابلیت را داشت تا موهای تنتان را تا چند لحظه سیخ کند! موجودات Silent Hill 2 شاید به ظاهر نگران کننده و کمی غیر طبیعی به نظر برسند، ولی شما به راحتی می توانید نابودشان کنید آن هم به این خاطر که سد راه شما شده اند و همینطور هم شما کلی مهمات همراه خود دارید که کار را آسان و از بار وحشتناکی آنان می کاهد. مانند بسیاری از فیلم های ترسناک، Silent Hill 2 نیز درجه ای به نام آرامش قبل از طوفان دارد و در ابتدا همه چیز را آرام شروع کرده و از صبوری شما سوء استفاده کرده، در نهایت ناگهان مشکلات متعددی را بر سرتان فرود می آورد. زمانی هم که جو بالا می گیرید، بازی سعی می کند تا با دخیل کردن معما ها و پازل ها، به جای نگه داشتن ضربان قلبتان در بالا ترین حالت تپش خود، فضا را دوباره خاموش کند. پازل های بازی بسیار عالی و بی نقص هستند، فقط اینکه این قطع و وصلی کمی می تواند با اعصاب بازیکن ها بازی کند.
چرا و چگونه نیز کلماتی هستند که زیاد با آن ها برخورد می کنید؛ بهتر است زیاد سخت نگیرید، در پایان همه چیز با عقل جور در می آید
نقد و بررسی بازی Silent Hill 2
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com